محمود حکمیان: عظمای ولایت در باتلاق شوی انتخابات

از چند هفته قبل که دستگاه ولایت وارد شوی انتخابات ریاست جمهوری شد خامنه‌ای پا در باتلاقی گذاشت که هر چه جلوتر می‌رفت بیشتر در آن فرو می‌رفت و اکنون که در روزهای پایانی این شو و رسیدن به روز موعود هستیم مقام عظما در چندان بن‌بستی قرار گرفته که در تاریخ 38 ساله رژیم خمینی سابقه نداشته است.

در ابتدا با تجربه گرفتن از قیام 88 و مناظره‌های قبلی که چیزی جز بی‌آبرویی هرچه بیشتر برای کل نظام نداشت تصمیم گرفتند که به‌صورت زنده نباشد اما کمی که جلو رفت در وحشت از اعتراضات داخلی و بین‌المللی یک فقره دیگر عقب‌نشینی کرد و به‌ناچار دستور داد که مناظره‌ها به‌صورت زنده از تلویزیون رژیم پخش شود، مناظره‌هایی که بدون کوچکترین مبالغه صد بار از دفعات قبل عمق فاجعه را در این رژیم به نمایش گذاشت. آنچه که بر صفحه تلویزیون دولتی و رسانه‌های رسمی رژیم بعدازاین مناظره‌ها به نمایش در آمد، بحران سیاسی در دستگاه ولایت و انحطاط نظام مبتنی بر ولایت‌فقیه بود و این موضعگیریها نه از زبان اپوزسیون این رژیم، بلکه از زبان کسانی بیرون می‌آمد که طی 38 ساله گذشته از سردمداران این رژیم بودند، از یک طرف رئیسی جلاد که بقول خودش از زمانی که تنها 18 سال داشت و یک بچه آخوند بود وارد دستگاه قضایی این مملکت شد و شغل اصلی‌اش اعدام و شکنجه بود تا قالیباف که زمانی فرمانده نیروی هوایی سپاه و بعد فرمانده ناجا بود کار اصلی‌اش سرکوب دانشجویان، و مردم ستمدیده بود تا زمانی که به‌عنوان شهردار تهران مشغول به کار شد و شغل اصلی‌اش غارت و چپاولهای میلیاردی بود، در سویی دیگر روحانی شیاد بود که وقتی صحبت از اعدام و شکنجه از طرف رئیسی و قالیباف و جناح ولی‌فقیه می‌کرد گویی که از موضع رئیس‌جمهور یک کشور اروپایی صحبت می‌کند ” شما 38 سال اعدام و شکنجه کردید ” و در اوج وقاحت فراموش می‌کند که خودش 38 سال در بالاترین سمت‌های اجرایی این کشور بوده است، فراموش می‌کند که 16 سال دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده یعنی اصلی‌ترین ارگان امنیتی و سرکوب کشور، فراموش می‌کند که در سال 1359 او بود که خواستار انجام اعدام‌ها در روز جمعه در ملاء عام شد، فراموش می‌کند که در پرونده افتخاراتش این است که کسی بوده که حجاب اجباری را در ادارات او براه انداخت و اینکه وزیر دادگستری دولت اش، عضو هیئت مرگ در سال 67 بوده و مسئول قتل عام 30 هزار زندانی سیاسی است، آری اکنون این شیاد که طمع ریاست جمهوری برای 4 سال دیگر را در سر دارد یکباره همه اینها را فراموش کرده و به یک منتقد نظام که خودش رئیس دولت همین نظام است تبدیل می‌شود.
اما آنچه که بیش از پیش برای مردم ایران که البته طی این مدت با گوشت و پوست خود آنها را لمس کرده بودند عیان شد، آمار و ارقام وحشتناکی بود که از زبان این جانیان و غارتگران بیرون می‌آمد اگر چه هر چند تلاش می‌کردند باز چیزهایی را نگه دارند که اوضاع از این بدتر نشود، بله فقط چند قلم را ببینید:
به حاشیه رانده شدن 94 درصد جامعه ایران، 10 میلیون نفر در فقر مطلق زندگی میکنند، 25 میلیون نفر کم درآمد هستند، آمار بیکاری در بعضی شهرها 30 تا 40 درصد است، هزاران کارخانه تعطیل شده و کارگران آن بیکار شده‌اند، از طرفی وام‌های میلیاردی با بهره‌های صفر درصد از طرف بانک‌ها به دوستان و یاران رئیس‌جمهور، ورود 12 درصد کالا به‌صورت قاچاق، اختلاس‌های هزارمیلیاردی و ......
عظمای ولایت در چنان باتلاقی گیرکرده که هر چه دست‌وپا می‌زند بیشتر فرو می‌رود و در بن‌بستی قرار گرفته که روزهای آخر این نمایش همچون لحظات آخر عمر او است، آیا عواقب یک قیام سراسری و این بار مهار نشدنی را بپذیرد و با یک مهندسی خاص خودش رئیسی را از صندوق آراء بیرون بیاورد یا نه آن چنان ضعیف شده که توان اینکار را هم ندارد و بایستی جانشین خودش را بسوزاند و از دور خارج کند و به ریاست جمهوری مجدد روحانی تن بدهد و از فردا شکافه‌ای بالای حکومت و جنگ و دعواها اوج جدیدی به خود بگیرد
اما آنچه که مردم ایران و مقاومت سازمان یافته آن یعنی سازمان مجاهدین خلق ایران اینروها در داخل کشور در حال ورق زدن این صفحه از تاریخ ایران هستند تحریم همه‌جانبه این نمایش و به زباله انداختن هر دو جناح این رژیم یعنی هم جلاد و هم شیاد است، بیخود نیست که سران این رژیم از صبح تا شب در رسانه‌های خود و در منابر و نماز جمعه‌ها فغان سر می‌دهند که مجاهدین وارد شدند، و مستمر از خطر مجاهدین بگویند و انواع و اقسام سریال‌های تلویزیونی درست کنند و در این روزها هم شاهدیم که هر گروه، سازمان، دسته و گرایشی که دلش به حال این مردم می‌سوزد و درد خلق و وطن دارد هم‌صدا با آنها به تحریم همه‌جانبه این انتخابات و دست رد زدن به سینه هر دو جناح یعنی جلاد و شیاد می‌زند و شعار سرنگونی می‌دهد.
روحانی شیاد برای کوبیدن رقیب و فریب اذهان عمومی مستمر شعار می‌دهد که اگر ما نباشیم و اگر اینها بیایند خطر جنگ بالای سر این ملت است و سالهاست که با این حربه تلاش کردند به حکومت سرکوبگرانه و خائنانه خود ادامه دهند، اما شما که مردم را از جنگ می‌ترسانید لطفاً به این مردم بگویید که جنگ چه بلایی می‌تواند بر سر این مردم بیاورد که حکومت ننگین شما طی این 38 سال از زمان خمینی ملعون با آن جنگ خانمانسوز تا همین امروز با این وضعیت اقتصادی و معیشتی، بر سر این مردم نیاورده است، آری مردم ایران دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند و این شمایید که همه چیزتان را از دست می‌دهید و آن روز نزدیک است.