مهرداد هرسینی:‌ اپوزیسیونی بنام «مقام معظم»!!

روند تحولات در دیکتاتوری ولی‌فقیه از فردای قبول تسلیم‌نامه اتمی وین و به‌تبع آن به گل نشستن گاری ولایت در باتلاقی بنام «برجام» اکنون به موضوعی برای جنگ و جدال در میان باندهای حکومتی تبدیل‌شده است.

زیرا برخلاف تمامی ادعاهای رژیم مبنی بر آنکه برجام، کلید و راهگشای مشکلات و معضلات اقتصادی و مالی دیکتاتوری خامنه‌ای خواهد بود، همگان و به‌ویژه مردم و اقشار ضربه‌پذیر ایران دیدند که تمامی این ادعاها و یاوه‌های حکومتی چگونه پوچ و بی محتوی از آب درآمده است. در این راستا باید اذعان نمود که با برجام نه‌تنها منافذی جدی و استراتژیک برای حاکمیت باز نشده، بلکه فراتر از آن به بن‌بست‌ها و ظروف مرتبط‌های برای سر کشیدن جام زهرهای بعدی نیز انجامیده است.

واقعیت این است که به گفته وزیر خارجه حکومت، شخص «مقام معظم» تمامی مذاکرات اتمی را کلمه به کلمه و نقطه‌به‌نقطه تعریف، تعین و امضاء نموده است. خاطرمان هست که خامنه‌ای همواره تا پیش از امضاء توافق‌نامه اتمی با کشورهای 5 بعلاوه یک بر چند نکته کلیدی به‌عنوان «خطوط قرمز نظام» تأکید ویژه داشت.
نخست آنکه وی به‌صراحت تبلیغ می‌کرد که «ما برخلاف اصرار محدودیت‌های بلندمدت 10 یا 12 ساله را قبول نداریم»!! و یا «تحریم‌های اقتصادی، مالی و بانکی و کنگره آمریکا باید فوراً هنگام امضای موافقت‌نامه لغو شود»!!
در حالیکه اکنون با توجه به داده‌های حکومتی و بین‌المللی به‌خوبی می‌بینیم که ولی‌فقیه ارتجاع نه‌تنها به خواسته‌های از پیش تعین شده خود نرسیده است، بلکه با خفت و خواری هرچه‌تمام‌تر ضمن قبول تمامی خواسته‌های طرف مقابل، هم درب «راکتور آب‌سنگین اراک» را گل گرفت و هم بیش از 11 هزار سانتریفیوژ خود را به زباله‌دان تاریخ فرستاد. بعلاوه به قبول نظارت و کنترل دائم بین‌المللی بر پروژه‌های اتمی حکومت، تضمین داد تا حداقل برای 8 سال سیستم‌های موشکی و شاهرگ دوم نظام نیز زیر ذره‌بین جامعه بین‌المللی قرار بگیرند.

در این راستا و با نیم‌نگاهی به مواضع اخیر و به‌شدت هراس آلود خامنه‌ای می‌توان گفت که وی ساده‌ترین راهکار برای سلب مسئولیت از خود را انتخاب کرده است و بدین‌سان از موضع «اپوزیسیون» تلاش دارد تا این توافقنامه را «بی‌اعتبار» نماید. بر این منطق در پشت این «موش‌مردگی بازی» مقام معظم به‌خوبی می‌توان به وجود اشتباه محاسبه استراتژیک و وجود بحران‌های عمیق در رأس حاکمیت ولی‌فقیه نیز رسید، امری که به‌مانند موریانه برجان حکومت و باندهای متخاصم درونی آن افتاده و آن را صدپاره نموده است.
همچنین خامنه‌ای طی این نه ماه گذشته به عیان می‌بیند که نه از برداشت تحریم‌های غیر اتمی خبری هست و نه بانک‌های بین‌المللی قدمی برای انجام هرگونه معامله با نظام آخوندی برداشته‌اند. به‌موازات تمامی اینها نیز باید به وجود اسامی بالابلند افراد حقیقی و حقوقی نظام در لیست‌های تروریستی، پولشویی و ناقضان حقوق بشر از سوی جامعه بین‌المللی اشاره نمود تا بدین‌سان تصویر جامع‌تری از «دلشوره های مقام معظم» به دست آورد.

واقعیت این است که خامنه‌ای اولین و آخرین مسئول در نظام آخوندی برای این بن‌بست و بروز بحران‌های عمیق در کشور است، اما به‌مانند تمامی دیکتاتورها جرات و شهامت بیان و قبول اشتباهات و خطاهای خود را ندارد.
وی بدین‌سان تلاش دارد تا ضمن قربانی کردن «رئیس‌جمهور نظام», دولت «تدبیر و امید» را مسئول شکست‌های رژیم جلوه دهد. درحالیکه آخوند روحانی با تمامی دجالگری ها و خوش‌خدمتی در نظام سرکوبگر ولی‌فقیه، همواره در چنین زمینه‌های راهبردی تابع و فرمانبردار مقام معظم بوده است. نمونه‌هایی مانند امضاء قرارداد پولشویی با گروه کار ویژه مالی (اف آ تی اف) و یا طرح قبول کنوانسیون جهانی حقوق کودکان ونیز قراردادهای خرید هواپیما و مواردی از این قبیل، بلاشک اموری هستند که بدون اجازه و فرمان خامنه‌ای هرگز صورت نمی گرفتند.

در این راستا است که خامنه‌ای تلاش دارد تا ضمن سکوت و عدم موضعگیری علیه محتوای این قراردادها تا موعد برگزاری نمایش انتخابات ریاست جمهوری نظام، باند رفسنجانی – روحانی را در زمینه‌های یادشده و عدم پیشرفت در زمینه‌های مالی و اقتصادی، سکه یک پول کرده و خود را از پذیرش هرگونه مسئولیتی مبرا نماید. هدف وی انتخابات پیش رو می‌باشد و در این راستا با گسیل گله وار باند خود ضمن زمینه‌سازی، دست به بازی «مچ‌گیری» زده و آن را به‌خوبی هدایت و سازماندهی می‌نماید.

یک کارگزار خامنه‌ای در مجلس حکومتی با اعتراف به این واقعیت‌ها و کشاندن توپ به زمین باند مقابل می‌گوید: «در برجام هم وزیر امور خارجه می‌گفت محرمانه است و بارها گفتیم بگویید چه چیزی را می‌خواهید تصویب کنید و می‌گفتند هر موقع تصویب شد، خواهید فهمید. فردا بسیج دانش‌آموزی را هم باید منحل کنند؛ چون رئیس‌جمهور می‌خواهد به کنوانسیون حقوق کودکان بپیوندد و در آن زمان دیگر نوجوان‌ها در مساجد نباید با چفیه حضور داشته باشند، چون این برخلاف کنوانسیون است و اگر هم بیایند و یک گزارشگر حقوق‌بشر ببیند، شما را متهم می‌کنند که این فاجعه‌ای عظیم است».
کریمی‌قدوسی در ادامه می‌افزاید: «امروز به این می‌رسیم که می‌خواهند هواپیما بدهند، ولی شرط می‌کنند که این لیست 160 نفر ایرانی که تحریم شدند، اگر قصد پرواز از تهران به سمت مشهد را داشتند و نیز سردار سلیمانی حق سوار شدن به این هواپیمای بوئینگ را ندارند و کارکنان وزارت اطلاعات، فرماند‌هان سپاه حق سوار شدن به هواپیمایی که پول آن را پرداخت کرده‌ایم، ندارند». (خبرگزاری سپاه پاسداران، فارس 8 مهر 1395)

به‌یقین این سخنان آینه وجود جام‌های زهر دیگری است که تماماً موضوع سر کشیدن آنها در تاریکخانه بیت رهبری طراحی، تصویب و قرار است به اجرا درآیند. سخن از عقب‌نشینی‌های استراتژیک رژیم زهر خورده‌ای است که به گفته مقاومت ایران، تأثیرات زهر اتمی اکنون به‌تمامی ارگان‌های حکومت وارد و در حال عمل کردن می‌باشند. برهم خوردن تعادل دیکتاتوری در بسیاری زمینه‌ها، عقب‌نشینی‌های منطقه‌ای و بین‌المللی و تن دادن‌های رژیم به خواسته‌های زنجیره‌ای طرف‌های مقابل به‌موازات خیزش‌های روزانه مردم در جای‌جای میهن امان و نیز سیاست راهبردی «جنبش دادخواهی» از سوی خانم رجوی که بسیاری از گسل‌های اجتماعی، سیاسی، قومی و مذهبی را به حرکت درآورده است، نمودهای بروز این بحران در دیکتاتوری ولی‌فقیه می‌باشند.

بر این منطق و به‌موازات اوج‌گیری جنبش ملی دادخواهی علیه بساط جباریت ولی‌فقیه، اکنون شاهد خیزش معلمان دانشجویان، کارگران و دیگر اقشار اجتماعی هستیم؛ و باز بر این منطق نیز باید در آینده نزدیک شاهد «صدور بحران» از سوی ولی‌فقیه به خارج از مرزهای کشور برای سرپوش گذاشتن بر بحرانی عمیق‌تر بنام «سرنگونی» در داخل باشیم. خامنه‌ای بازنده اصلی تمامی این بحران‌ها است، حال در مقام «عمود خیمه نظام» و یا در موضع «اپوزیسیون» دولت آخوند روحانی.