مهرداد هرسینی: «آی دزد، آی دزد»

چندهفته‌ای است که باند  «مقام معظم» با رو کردن تصاویری از برگه‌های حقوقی مدیران حکومتی بر آتش جنگ هژمونی در درون نظام آخوندی افزوده است. به‌یقین آنتنی شدن این حجم عظیم از ابعاد چپاول و اختلاس در حاکمیت ولی‌فقیه، آن‌هم از سوی متولی اصلی حکومت، نه از سر خیرخواهی برای مردم و یا ممانعت از رشد و نمو صنعتی به نام «فساد حکومتی» است، بلکه بیشتر باید آن را در راستای «مچ‌گیری» از دولت آخوند روحانی و به‌تبع آن جیغ بنفش «آی دزد، آی دزد» ارزیابی نمود.

در رابطه با ابعاد حقوق‌های چند صدمیلیونی، یک سایت حکومتی پیش‌تر ضمن اشاره به یک نمونه آن، نوشته بود: «پس از انتشار فیش‌های چند ده‌میلیونی حقوق مدیران بیمه مرکزی، این بار فیش حقوقی 234 میلیون تومانی مدیرعامل بانک رفاه خبرساز شد و موجی دیگر در جامعه ایجاد کرد. موجی که نشان‌دهنده وضعیت زندگی ‌اشرافی برخی مدیران دولت تدبیر و امید دارد. قطعاً حقوق‌های نجومی در مؤسسات دولتی و بانک‌ها به شخص مدیرعامل محدود نمی‌شود». (سایت حکومتی الف 18 اردیبهشت 1395)

ابعاد تنفر و انزجار عمومی از غارت اموال ملی توسط سران و مدیران نظام آخوندی به حدی است که خامنه‌ای هفته گذشته شخصاً به میدان آمد تا ضمن رفع‌ورجوع این واقعیت، بر بحرانی به نام «فساد سیستماتیک» در رژیم آخوندی خاک بپاشد. وی در این رابطه گفت: «موضوع حقوق‌های نجومی، درواقع هجوم به ارزش‌ها است اما همه بدانند که این موضوع از استثناها است و اکثر مدیران دستگاه‌ها، انسان‌های پاک دست هستند، اما همین تعداد کم نیز خیلی بد است و باید حتماً با آن برخورد شود». (سایت حکومتی سیاست روز 4 تیر 1395)

ترجمان این سخنان به معنای وجود واقعیتی دردآور در نظامی دزد و غارتگر است که اکنون سردسته دزدان با ثروتی بالغ‌بر 95 میلیارد دلار، لب به شکوه و شکایت از دولت دست‌نشانده خود گذاشته است. به‌یقین خاطرمان هست که در 8 آبان 1392 خبرگزاری رویتر از ابعاد نجومی ثروت شخص اول حکومت پرده برداشت. بنابرآن افشاگری‌ها، خامنه‌ای بر مسند ریاست یک امپراتوری به نام «ستاد اجرایی فرمان امام با سرمایه‌ای بالغ‌بر 95 میلیارد دلار» تکیه زده است که «چیزی حدود چهل درصد بیشتر از صادرات نفتی ایران در سال گذشته است».

بهر حال از هر منظر که به واقعیتی به نام فساد و چپاول در حکومت ولی‌فقیه بنگریم، به‌یقین به این نتیجه منطقی یعنی تنیده شدن فساد و چپاول در دستگاه دزد و غارتگر نظام آخوندی خواهیم رسید که اکنون به بخشی از جنگ هژمونی میان باندهای حاکم تبدیل‌شده است. نمونه‌هایی همچون فاضل خداد از یاران مرتضی رفیق‌دوست، شهرام جزایری، عباس تقی زاده معروف به عباس کوتول، بابک زنجانی یا همان «قهرمان دور زدن تحریم‌ها» که در پشت وی نیروی سرکوبگر سپاه پاسداران و نیز دستگاه اطلاعاتی رژیم نهفته است، رضا ضراب، محمود رضا خاوری، رئیس‌کل بانک مرکزی حکومت یا همان «قهرمان بانکداری کشور»! امیر منصور آریا، «قهرمان صنعتی»!, محمدرضا رحیمی، معاون اول احمدی‌نژاد و «قهرمان تحصیل مال»! تنها نمونه‌های کوچکی از «استثناهای» موردادعای شخص ولی‌فقیه می‌باشند.

در چنین شرایطی از فساد سازمان داده‌شده و سیستماتیک در رژیم آخوندی سخن به میان می‌آوریم که به گفته جهانگیری، معاون اول آخوند روحانی، ایران تحت حاکمیت نظام ولی‌فقیه دارای بالاترین رتبه فساد در دنیا می‌باشد. وی در رابطه با اختلاس‌های میلیاردی بابک زنجانی، نورچشمی و سوگلی پاسدار احمدی‌نژاد، ضمن زدن پاتک به باند مقابل گفته است: «برای کسی قابل‌قبول نیست در کشور جوانی 10 هزار میلیارد تومان از پول مملکت برداشت کند بعد بگوید ندارم! موضوع این فرد از ذهن مردم 100 سال دیگر هم پاک نمی‌شود. چه قدرتی پشت این فرد بود که وزیر از جلسه بیرون می‌آمد و با او ملاقات می‌کرد! شاید این بالاترین سطح فساد در دنیا باشد!».

واقعیت نهفته در تمامی داده‌های فوق مبین آن است که در این رژیم نه‌تنها تمایلی برای جلوگیری از گسترش فساد وجود ندارد، بلکه فراتر از آن اولاً خود بهترین بستر را برای متولیان و کارگزاران حکومت مهیا می‌نماید و در ثانی در فردای بیرونی شدن اخبار مربوط به فسادهای مالی و اقتصادی، آبی از آب در این رژیم تکان نمی‌خورد. نه مدیری، نه وزیری، نه وکیلی و نه دولتی سقوط کرده و یا خواهد کرد.
زیرا در یک‌کلام حساسیتی برای مقابله با این پدیده شوم در میان متولیان حکومت وجود ندارد. متولیانی که بخش بزرگی از آن‌ها را عناصر اطلاعاتی و سرکوبگر رژیم تشکیل داده و به دلیل مناسبات و سوابق خود در جنایت و قصاوت علیه مردم، امروزه به نان و نوا و یک‌شبه در میان بازی‌های باندهای مافیایی حکومت به ثروت و مقام رسیده‌اند.
بر همین سیاق نیز این واقعیت‌ها بخشی از قصه‌ی پردرد و طولانی برای ملت نجیب و فرهیخته ایران است که اکنون زیر بار فقر و فلاکت و نیز ظلم و ستم حاکم مستبدی به نام «ولی‌فقیه» از سر نیاز و درماندگی دست به جنین فروشی، کلیه فروشی، قرنیه فروشی، کبد و حتی فلک فروشی روی آورده‌اند.

همچنین باید اذعان کرد که فقر در ایران تحت حاکمیت آخوندی به پدیده‌ای شوم و غیرقابل بازگشتی تبدیل‌شده است که نه‌تنها خود را در گرانی، تورم، رکود شدید مالی و اقتصادی، بلکه فراتر از آن در آمارهایی همچون بیکاری، خودکشی، کارتن‌خواب‌ها، زنان خیابانی، کودکان کار و یا حاشیه‌نشین‌های شهری به نمایش گذاشته است. در این راستا است که ما اکنون شاهد شکاف عظیم طبقاتی در ایران هستیم. شکافی که از دورافتاده‌ترین نقاط کشور شروع‌شده و اکنون چهره کریه خود را در شهرهای بزرگ به طرز وحشتناکی به نمایش گذاشته است.

در مقابل هراس دیکتاتوری خامنه‌ای از این بحران بزرگ نیز به پاشنه آشیل یعنی هراس از قیام گرسنگان تبدیل‌شده است. سخن از خیل عظیمی از مردم تحت ستم میهنمان است که تمامی این فساد و چپاولگری‌ها را با گوشت و پوست‌واستخوان خود می‌بینند و حس می‌کنند. همان فقرا و یا آتش زیر خاکستری که به نوشته خبرگزاری نیروی تروریستی قدس (24 خرداد 1395) اکنون به «مرز 11 میلیون نفر» در کشور رسیده است. به این مجموعه نیز «9 میلیون زاغه‌نشین‌ها و کپرنشین‌ها» را اضافه کنیم تا به واقعیت‌های موجود در یک نظام چپاولگر به نام «نظام ولی‌فقیه» بهتر پی ببریم.

بله در چنین شرایط بحرانی است که خامنه‌ای عامدانه از وجود «استثنا» سخن به میان می‌آورد. کافی است سری به زندگی مردم محروم «قلعه سیمون » و یا «کپیر نشینان» کرمان بزنیم تا به عمق فاجعه‌ای به نام از بین بردن کرامت انسانی و پدیدار شدن لشکر فقیران‌ و گرسنگان در این رژیم نحس و سرکوبگر بهتر پی ببریم. به قول معروف «گر حکم شود که دزدگیرند...».