حسین یعقوبی: حضور قدرتمند جنبش مقاومت در بورژه پاریس در شرایط پر تحول سیاسی ایران

مدت کوتاهی پس‌ازاینکه خمینی باخیانت و نیرنگ و شامورتی‌بازی سیاسی خاص آخوندی، حاکمیت را در انحصار کامل خود درآورد و هنوز زمان زیادی از به چالش کشیده شدن ارتجاع در تمامیتش توسط نیروهای مترقی نگذشته بود که وی علیرغم بلاهتش یک‌چیز را زودتر ازهر کس دیگر گرفت و با اشاره به سازمان مجاهدین خلق گفت: "دشمن ما نه غرب است و نه شرق، دشمن ما در همین تهران کنار ما نشسته است"؛ و این البته آغاز داستان نبود، چراکه تضاد ماهوی بین اندیشه مترقی، راهگشا و رهایی‌بخش مجاهدین خلق با افکار ارتجاعی‌ای که خمینی در تداوم تاریخی راه اسلافش به نمایندگی آن نائل گردیده بود، خود یکی از دلائل ظهور سازمان مجاهدین بود.

مقصود از این نوشته بازنگری تاریخچه رویارویی مجاهدین خلق با رژیم ضد بشری حاکم بر کشورمان در عرصه‌های مختلف سیاسی و ایدئولوژیک نیست، بلکه بیشتر برجسته کردن این نکته است که بعد از گذشت ٣۵ سال از سرآغاز آشتی‌ناپذیر این مصاف در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ که ناقوس پایان مشروعیت رژیم خمینی جلاد نیز با آن به صدا درآمد، سازمان مجاهدین خلق ایران، علیرغم گذار از دل آتش و طوفان‌های مهیب سیاسی و نظامی، همچنان به‌مثابه مرکز ثقل مقاومت ایران، کانونی‌ترین و جدی‌ترین تهدید کلیت رژیم ولایت‌فقیه برآمده از اندیشه ضد انسانی خمینی است.
نقش فعال و حضور مستمر مجاهدین در تحولات سیاسی ایران، هم به‌دلیل تعارض تمام‌عیار ایدئولوژیک آن‌ها با دستگاه فکری نظام ولایت‌فقیه و هم به خاطر پایداری و ایستادگی بر اصول - با پذیرش پرداخت بها تا فراسوی طاقت انسان - ازیک‌طرف تلاش‌های دستگاه ولایت‌فقیه برای قبضه کردن اوضاع و باوجود آوردن شرایط "ایستا" و قفل سیاسی" در جامعه را مدام بر هم زده و با تلاطم مواجه می‌کند و از سوی دیگر مجاهدین را به ظرفیت قابل‌اتکا و بلامنازعی در سمت‌وسو دادن تحولات سیاسی به سمت سرنگونی رژیم تبدیل کرده است.
یکی از صحنه‌های این حضور قدرتمند و تأثیرگذار، گرد هم‌آیی بزرگ سالانه مجاهدین و مقاومت ایران در پاریس است. عظمت آنچه در ۱۹ تیر ١٣٩۵ در "بورژه" پاریس رخ خواهد داد، تنها با تأمل روی نمودار حرکت مجاهدین و جنبش مقاومت ایران از بدو شروع مبارزه انقلابی مسلحانه و جایگاه کنونی آن قابل‌درک است. به یاد داریم که درنبرد تحمیلی، نابرابر و نامتقارن مجاهدین با رژیم ضد بشری خمینی، روزی نبود که جلاد جماران با هر ضربه‌ای که به مجاهدین وارد می‌کرد، از زبان لاجوردی و خامنه‌ای گرفته تا رفسنجانی و موسوی، عربده نابودی مجاهدین را سر می‌کشید و"سور عزای ما را به سفره می‌نشست". باید در روز ۱۹ تیر ١٣٩۵ در "بورژه" پاریس در خروش مصمم "ارتش آزادی بپا می‌کنیم – میهن خود را رها می‌کنیم" هزاران ایرانی مشتاق آزادی و برابری، لحظه‌ای به قامت استوار و در خون غلتیده سردار شهید خلق موسی خیابانی و اشرف شهیدان در سحرگاه یخزده زمستان ۱۳۶۰ و هزاران شهید و اسیر شکنجه‌شده این مسیر طی شده اندیشید و درعین‌حال قهقهه سران رژیم، منجمله رفسنجانی که به میمنت نابودی کامل مجاهدین "عکس یادگاری با امام شقاوت‌پیشه‌اش می‌گرفت" (نقل از خاطرات رفسنجانی) را به یاد آورد تا در اوج شعف و افتخار به پیروزی محتوم مجاهدین و مقاومت ایمان آورد. دلیل این ماندگاری حیرت‌انگیز البته چیزی نبوده الا "ایستادگی بر اصول و پرداخت بهای آن"؛ و این آن عامل بسیار برجسته‌ای است که مجاهدین و شورای ملی مقاومت را از جایگاه ممتازی در تحولات جامعه ایران برخوردار ساخته است. به این حقیقت قبل از هرکسی کفتاران عمامه بسر در زوزه‌های خود مبنی بر اینکه "تا یک مجاهد و یا پشتیبان مجاهدین در دنیا است، جهان (بخوانید رژیم جنایتکار آخوندی) در امنیت نخواهد بود" معترفند. امری که درعین‌حال صحت و درستی خطوط استراتژیک و سیاسی مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت را به‌صورت انکارناپذیری به اثبات می‌رساند.
اما وضعیت فلاکت‌بار رژیم با تمامی باندهای آن، به‌ویژه در شرایط بن‌بست داخلی و بین‌المللی "پسا برجام" خود مبین وجه دیگری از نقش تعیین‌کننده مقاومت مردمی در تحولات سیاسی ایران است. تردیدی نیست که بدون تلاش‌های پیگیرانه مقاومت در راستای مهار سیاست صدور ارتجاع و بنیادگرایی و به‌ویژه پروژه اتمی رژیم، امروز ملایان در موقعیت ذلیلانه فعلی نمی‌بودند. امروز به‌جرئت می‌توان گفت هیچ رژیمی در هیچ نقطه از جهان به‌اندازه رژیم ولایت‌فقیه حاکم بر ایران، منفور و موردتنفر مردم کشورش نیست. اعدام و شکنجه و زندان، آمیخته با فساد و چپاول اموال مردم جهت حمایت از دیکتاتور خون‌خوار سوریه و پیشبرد سیاست‌های ماجراجویانه در عراق و دیگر نقاط جهان از وجوه مشخصه رژیم تبهکاری است که دمار از روزگار مردمش کشیده و جامعه را تا پرتگاه نابودی کامل به‌پیش رانده است. نتیجه اینکه از هر نگاهی به وضعیت رژیم و جامعه ایران بنگریم، یک‌چیز به‌طور انکارناپذیری برجسته می‌گردد و آن یعنی " پایینی‌ها (مردم) ادامه زندگی به شیوه کهنه را نمی‌خواهند و بالایی‌ها (حاکمیت) نیز قادر به ادامه حکومت به شیوه کهنه نیستند" و این همان شرایط ناپایدار و انقلابی است که رژیم را شدیداً سراسیمه کرده و نتیجتاً تلاش میکند، از طرفی با مانورهای پوشالی و دجالگرانه خود استمالت گران ماکیاولیست را به وجد آورده تا از این طریق روح تازه‌ای به کالبد در حال احتضار خود بدمد و از طرفی لحظه‌ای از توطئه و دسیسه برعلیه مقاومت و مجاهدین که به‌طور قانونمند آکتورهای اصلی شرایط انقلابی و درواقع به‌پای دارندگان آتش قیام می‌باشند، فروگذار نمی‌کند.
بنابراین در دورانی که سود و سرمایه و ضد ارزش‌هایی چون تسلیم و بی‌تفاوتی و پاسیویزم از شاخص‌های برجسته آن هستند، گردهمایی بزرگ مقاومت در "بورژه" پاریس پلتفرمی است برای همبستگی ملی همه ایرانیان میهن‌پرست و طرفدار برابری و جدایی دین از دولت در راستای سرنگونی فاشیزم دینی حاکم بر ایران. در این روز مجاهدین و مقاومت ایران یک‌بار دیگر نشان خواهند داد که قادرند عواطف و ظرفیت‌های انسانی هزاران ایرانی مشتاق آزادی و برابری را در راستای سرنگونی نظام ولایت‌فقیه و استقرار یک حکومت کثرت‌گرا و متعهد به میثاق‌های جهان‌شمول حقوق بشر بکار گیرند.
خمینی جلاد و سردمداران رژیم جنایتکاری که از آن برجای‌مانده است، چه بیهوده می‌پنداشتند و می‌پندارند که می‌توانند با نسل‌کشی بی‌رحمانه مجاهدین، آن‌ها را از بین ببر‌ند. پیام کهکشان امسال در "بورژه" اما بار دیگر نشان خواهد داد که مجاهدین و مقاومت ایران مصمم‌تر ازهر زمان، برای تحقق آمال و آرزوهای دیرینه مردم ما که در برنامه ۱۰* ماده‌ای نماد مقاومت ایران، مریم رجوی بیان گردیده تا سرنگونی تام و تمام رژیم فاشیزم مذهبی حاکم بر میهنمان، با تمام دستجات و باندهای آن، استوار به‌پیش می‌تازند.