ابراهیم مازندرانی: دوران حسابرسی مردم ایران از ولی فقیه ارتجاع فرا رسیده است

همه میدانند که شخص ولی فقیه ارتجاع اولین کسی است که در پشت پروژه های اتمی رژیم و بویژه ساخت بمب اتمی بوده و هزینه های صدها میلیارد دلاری که از جیب ملت ایران و از ثروت ملی مردم ایران برای این پروژه منحوس و ضدملی پرداخت شده به دستور او بوده است.

بخش قابل توجهی از درآمدهای بیشمار نفت که طی سالهای گذشته در دستان این رژیم پنهان شده و هیچ نظارت و حسابرسی بر آنها وجود نداشت تماما با نقشه های خامنه ای صرف این پروژه شده است.
فقر و گرسنگی اقشار و طبقات محروم جامعه بدلیل غارت ثروت ملی و به منظور ساخت بمب اتمی بوده و از آنجا که تأسیسات هسته ای ضد منافع ملی و برخلاف خواست و تمایل مردم ایران بوده و از آنجا که برخلاف تعهدات بین المللی رژیم بوده لذا مخفیانه برنامه ریزی و طراحی و اجرا می شده و از پنهان کاری حداکثر برخوردار بوده است. هر جا هم که لازم بود الزامات  آن از طریق قاچاق و بازار سیاه تأمین و هزینه های چند برابر آن نیز از جیب مردم ایران پرداخت می شده است.
اما اکنون شاهد عقب نشینی های زنجیره ای خامنه ای در پروژه اتمی و نقض مرز سرخ های خودش در مذاکراتی که خودش هدایت میکرده هستیم و با شگفتی می بینیم که در کمال وقاحت همه آنهارا بای داده، بخش اعظم پروژه بمب سازی اش را متوقف کرده و یا متعهد شده که آنها را تغییر ماهیت بدهد و در راه تحقیقات بکار گیرد و غنی سازی اورانیوم را هم از سه ونیم درصد بالاتر نبرد و تازه مدعی پیروزی هم میشود!.
این شکست خفت بار را همگان گرفته اند، بدینجهت دوران حسابرسی مردم ایران از رژیم آخوندی و مخصوصا از شخص ولی فقیه ارتجاع و تحقق شعار ”مرگ بر اصل ولایت فقیه“ و ”مرگ بر خامنه ای“ فرا رسیده است.
-    ولی فقیه باید حساب پس بدهد، برای چه ثروت عظیم مردم ایران را به هدر داده و همه امکانات آنها را تباه کرده است.
-    ولی فقیه ارتجاع باید حساب پس بدهد که چرا علیرغم مخالفت مردم ایران با پروژه اتمی باز به چنین جنایت و خیانتی دست زده است. ولی فقیه ارتجاع بارها شنیده است که فرزندان غیور و اندیشمند مردم ایران اعلام کرده بودند که ایران دارای غنی ترین معادن و مخازن و مواد سوختی و انرژی زا است و برای تأمین نیازهای برق و انرژی نیازی به تأسیسات اتمی و هسته ای ندارد و تولید برق از طریق پروژه اتمی به مراتب زیان آورتر، پرهزینه تر و خطرناکتر است.
-    ولی فقیه ارتجاع باید پاسخ بدهد که چرا برخلاف منافع و مصالح مردم ایران به چنین پروژه ضد ملی، ضد مردمی، و ایران بربادده دست زده است.
-    ولی فقیه ارتجاع باید پاسخ بدهد که چرا برای تأمین این پروژه ضد ملی، جامعه ایران را از نظر اقتصادی و اجتماعی به فقیرترین مردم جهان تبدیل کرده، آنان را به روز سیاه نشانده و ورشکستگی اقتصادی را به تولید گران، اصناف، بازاریان، کسبه جزء و مردم تهیدست تحمیل کرده است.
-    ولی فقیه ارتجاع باید پاسخ بدهد که چرا بخاطر این پروژه ضد میهنی ایران را به انزوای بین المللی کشانده، زیر سنگین ترین تحریم ها برده و گرانی و تورم افسار گسیخته را بر مردم ایران تحمیل کرده است. تا آنجا که حتی دولت آخوند روحانی میگوید هیچ راهی برای برون رفت از محاصره، جز از طریق بای دادن همان تأسیسات اتمی وجود ندارد و باید به عقب نشینی از همه طرح ها و برنامه های آن تن داد تا شاید راهی برای نجات از تحریم ها پیدا شود.
آری امروز، روز حسابرسی مردم ایران از ولی فقیه ارتجاع و سیاست اتمی شکست خورده اش فرا رسیده است.
امروز روزی است که مردم ایران به صحنه می آیند و از جنایتکاران حاکم میپرسند به چه دلیل به مدت سی سال ما را به چنین روز سیاهی نشانده اید. آری، امروز روزی است که مردم ایران تمامیت فریاد نفرت و انزجار خود را بر سر نظام ولایت فقیه و سیاستهای ضد ملی و مردمی اش بکشند و با شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه، آزادی حق مسلم ماست، خواستار سرنگونی رژیم فاشیسم مذهبی قرون وسطایی شوند.
حالا، سؤال مهم اینستکه چه عاملی و چه نیرویی واقعا باعث شد بمب اتمی که عامل بقا و بود و نبود رژیم ولایت فقیه بود به طناب داری برای خامنه ای تبدیل شود، به عقب نشینی های پی در پی از خطوط قرمزش وادار سازد، آب حیات را به جام زهر برای رژیمش تبدیل کند و او را به خوردن چنین جام زهری به دست خودش مجبور کند.
بر هیچکس پوشیده نیست که در دورانی که دنیا در غفلت کامل از پروژه بمب سازی رژیم بود و چه در سطح ملی و چه در سطح منطقه ای و چه در سطح بین المللی هیچ کس اطلاعی از پیشروی رژیم در پروژه بمب سازی نداشت، این مجاهدین و مقاومت ایران بود که برای اولین بار در سال دو هزار و دو، دو سیستم متفاوت برای رسیدن به بمب اتمی یعنی سایت نطنز و بمب سازی از طریق غنی سازی اورانیوم و دیگری سایت و تأسیسات آب سنگین اراک برای بمب سازی از طریق پلوتنیوم را افشا کرد. با این افشاگری که اقدامی به غایت ملی و میهنی بود، دنیا از خواب غفلت بیدار شد و در حالیکه برایش باورکردنی نبود که پدر خوانده تروریزم به چنین میدان هایی وارد شده باشد، در شگفتی فرو رفت.
طی افشاگریهای متعدد و طولانی مدت مقاومت ایران افکار عمومی و جامعة جهانی به ابعاد پروژه اتمی رژیم واقف شد، تهدیدات آنرا بخوبی دریافت و بالاجبار به ضرورت گذاشتن یک مرز سرخ در رابطه با دستیابی رژیم به بمب اتمی رسید.
جامعه جهانی با گذاشتن خط قرمز دستیابی رژیم به بمب اتمی در مقابل رژیم ولایت فقیه قرار گرفت و نهایتا توافق اتمی اخیر را به رژیم تحمیل کرد. دقیقاَ به همین جهت است که رژیم آخوندی چه قبل و چه بعد از توافق اتمی حملات کینه توزانه اش را علیه مجاهدین و مقاومت ایران ادامه داده و میدهد و تأکید میکند که تهدید اصلیش همین مجاهدین و مقاومت ایران بوده، همین ها عامل اصلی بدبختی و فلاکت زهرخورانش هستند و راه حل آشامیدن جام زهر را هم از ترس همین مقاومت و در هراس از قیام مردم ایران برگزیده است.
خوب است همین جا یاد آور شویم که قبل از خامنه ای، در سال 1367 و در جنگ ایران و عراق، نیز جام زهر آتش بس بدست مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی به حلقوم خمینی ملعون و دجال ریخته شده بود. جنگی که به اعتراف مقامات خود رژیم یک میلیون کشته و دو میلیون مجروح و هزار میلیارد دلار خسارت برای مردم ایران داشت و باعث ویرانی سی شهر ایران شد. خمینی میخواست تا یک خانه آباد در تهران وجود دارد به این جنگ ضد میهنی ادامه دهد و با شعار صلح دفن اسلام است ایران را به نابودی کامل بکشاند. خلاصه کلام اینکه خمینی بقای رژیمش را در ادامه جنگ می دید و سرزمین ایران و مردم ایران برایش کوچکترین ارزشی نداشت. اما مجاهدین و مقاومت ایران با شعار ”صلح، صلح، آزادی“ جام زهر را به حلقوم خمینی ریختند و او را مجبور به پذیرش قطعنامه آتش بس کردند.
حالا خامنه ای هم که بقای رژیمش را در ساخت بمب اتمی میدید، علیرغم همه تو‌طئه ها و جنایاتش علیه مقاومت و مردم ایران، پروژه اتمی اش بر باد رفته و خانه بر سر خودش خراب شده است.