عباس داوری: مصاحبه بمناسبت روز جهانی کارگر

سؤال: درست است که مصاحبه ما در مورد کارگران و به‌طور اخص روز جهانی کارگر است، اما ابتدا می‌خواهیم در مورد سیاست اقتصادی رژیم توضیح بدهید که این سیاست چه چیزی را بازتاب می‌کند؟

عباس داوری مسئول کمیسیون کار شورای ملی مقامت: ابتدا خالصانه‌ترین و عمیقترین تبریکات خودم را به‌مناسبت روز اول ماه مه، روز قیامها، رشادتها و مبارزات کارگران برای استیفای حقوق خود، تقدیم کارگران قهرمان میهن‌مان می‌کنم.

برای پاسخ به سؤال شما، باید بگویم که طی 35سال گذشته، خمینی و اذناب او آن‌چنان استثمار، غارت و چپاولی در میهن ما ایران، راه انداختند که از نظر شدت و حدت در هیچ جای جهان نظیر نداشته است. روشن است که چپاول و استثمار شدید از ویژگیهای هر رژیم دیکتاتوری است. اما وقتی به رژیم خمینی می‌رسیم، استثمار و چپاول، هم‌چنان‌که سرکوب و کشتار، ابعاد وحشتناکی پیدا می‌کند و در خدمت سیاستهای رژیم ضدانسانی ولایت‌فقیه می‌باشد.

این رژیم در سه دهه گذشته، تمامی امکانات و نعم مادی میهن‌مان و حاصل کار و دسترنج دهها میلیون نفر از مردم ایران را در خدمت سرکوب داخلی و تحقق رؤیاهای خلافتی از نوع خلافت اموی قرار داده است. از این‌رو سیاست اقتصادی رژیم این بوده و هست که هر دلار درآمد ملی را در گردونه‌ی اقتصاد انگلی و زالووار خود با گوشت و پوست و استخوان دهها میلیون زحمتکش ایرانی آغشته کرده و هر دلار را تبدیل به چندین دلار نموده تا مردم ما را با پاسداران جنایت سرکوب کند و با صدها هزار تن سلاح و مهمات، انواع بمبها و انواع موشکها، مردم بیگناه، به‌خصوص در کشورهای خاورمیانه را به خاک و خون بکشد،  میلیونها نفر را آواره بکند و به مزدوران، جیره‌خواران و آدمکشان خود زیر عکس خمینی و خامنه‌ای، دلار بپردازد.

برای درک این سیاست به‌غایت ضدانسانی و چپاولگر، باید مروری به گذشته نمود تا شیوه‌های چپاول خمینی و اذناب او را به‌خوبی دریافت.

حداکثر تمرکز مالی و پولی در دست سران رژیم:
خمینی از زمان سرقت انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران، تمامی ثروتهای ملی و گلوگاههای اقتصادی و مالی و پولی کشور را توسط نزدیکترین ایادی خود، به سرکردگی آخوند بهشتی، قبضه کرد. خمینی در تاریخ 9اسفند 57 بنیاد بسیار عظیم چپاول تحت نام «بنیاد مستضعفان» را تأسیس کرد و در رأس آن نیز، آخوند بهشتی را قرار داد. هدف این دار و دسته، فقط و فقط به دست آوردن سودهای کلان و نجومی به هر قیمت بود تا بتوانند سیاستهای سرکوبگرانه در داخل ایران و صدور تروریسم به خارج از مرزهای ایران را پیش ببرد. راهکارهایی که رژیم برای این سیاست ضدانسانی خود از همان ابتدا در پیش گرفت عبارتند از:
یکم- امور ارزی و مالی:
خمینی موضوع ارز و مالی را به‌طور انحصاری در اختیار دار و دسته خود قرار داد. نرخ برابری ارز خارجی با ریال ایران را دو نرخه اعلام کرد. یکی نرخ رسمی و دیگری نرخ بازار آزاد. فروش ارز توسط بانک مرکزی با نرخ رسمی به غارتگران وابسته به رژیم به سهولت و در ابعاد گسترده انجام می‌شد در حالی که برای سایر فعالان اقتصادی انواع و اقسام محدودیتها را اعمال می‌کردند.  
 
برای فهم ابعاد چپاول از این دو نرخه کردن ارز در زمان شخص خمینی، تا چه رسد به رفسنجانی و خامنه‌ای و...، می‌توان تفاوت دو نرخ (رسمی و بازار آزاد) را در 10سال یعنی از سال 58 تا سال 67، با هم مقایسه کرد. روزنامه جمهوری (رژیم) در 24اردیبهشت 1390، آماری از قیمت ارز در بازار آزاد و نرخ رسمی در 33سال گذشته داده که می‌توان تفاوت دو نرخ در 10سال اولیه یعنی زمان خمینی را مشاهده کرد.

معدل قیمت نرخ رسمی در این 10سال هر دلار برابر با ۷.۵ (هفت و نیم) تومان و معدل قیمت نرخ بازار آزاد در همین مدت برابر با هر دلار 53 تومان بود. ملاحظه می‌شود که در 10سال اول حکومت خمینی، نرخ ارز در بازار آزاد بیش از 7 برابر نرخ رسمی بود.

یعنی وقتی «آقا» یا «آقا زاده» به‌اندازه یک میلیون دلار از بانک مرکزی ارز می‌خرید (یا با اعتبار! شخصی پول برداشت می‌کرد)، می‌توانست در بازار آزاد در ایران، یا با خرید کالا از خارج، حداقل 700 درصد سود خالص به جیب بزند. اگر یک فرد این خرید و فروش را در یک سال سه بار انجام می‌داد (که صدها نفر از ایادی رژیم این کار می‌کردند)، ببینید چه غارت و چپاول نجومی در کار بود. در فروردین سال 1360، رئیس کمسیون بودجه مجلس، مهندس عزت‌الله سحابی، اعلام کرد سود تجار بخش خصوصی {یعنی عسگراولادیها و خاموشیها و... } در سال 1359، مبلغ 120میلیارد تومان شده است. (این مبلغ با نرخ رسمی آن روز حدود 17میلیارد دلار می‌شود) آری 17میلیارد دلار سود خالص برای باندهای حاکمیت در بازار فقط در سال اول حاکمیت رژیم!!!

به این هم اشاره کنیم که در سالهای 1369 و 70 در حالی که خامنه‌ای و رفسنجانی، نرخ رسمی دلار را به 6 تومان تنزل داده بودند، نرخ بازار آزاد دلار به 142 تومان، یعنی نزدیک به 37 برابر نرخ رسمی رسید یعنی تفاوت 3700 درصدی! (روزنامه جمهوری 24اردیبهشت 1390) در کجای جهان و تاریخ چنین چپاولی در این ابعاد وجود داشته است؟

دوم-از طریق «ستادها «و «بنیادها» و «صندوقها» ی به‌اصطلاح قرض الحسنه

یکی از شیوه‌ها و راهکارهای چپاولهای نجومی، راه‌اندازی «ستاد» ها و «بنیاد» و «صندوق قرض الحسنه» هایی است که به هیچ ارگانی حساب پس نمی‌دهند و تماماً در اختیار خمینی و بعداً خامنه‌ای و دفتر آنها بوده است. به‌عنوان نمونه: بر اساس یک گزارش تحقیقی که در تاریخ 20آبان 92 توسط خبرگزاری رویتر منتشر شد، خامنه‌ای تنها در نهاد موسوم به «ستاد اجرایی فرمان امام»، یک امپراتوری ۹۵ میلیارد دلاری دارد. او «چنین ثروت بی‌حسابی را از طریق پسر خود» و تعدادی از افراد سرسپرده‌ در کنترل دارد. سرمایه این ستاد از طریق توقیف اموال هزاران نفر از مردم ایران از اقلیتهای مذهبی تا مجاهدین و هوادارانشان و سایر مخالفان رژیم به دست آمده است. وزارت خزانه‌داری آمریکا در خرداد 1392 از شناسایی و تحریم «ستاد اجرایی فرمان امام خمینی» و شبکه‌یی متشکل از ۳۷ شرکت‌ تجاری وابسته به آن خبر داد. یکی از این شرکتها «بنیاد برکت» است. این بنیاد، بخشی به نام «شرکت دارویی برکت» دارد که شامل ۲۰ شرکت است و در سال۲۰۱۱، بیش از یک میلیارد دلار درآمد داشته است. از این نوع بنیادها و شرکتها کم نیستند. در تاریخ و در جهان نمی‌توان رژیم دیگری نشان داد که ظرفیت این چنین چپاول سرسام آور، از ثروتها و نعمتها و جان مایه‌های مردم را داشته باشد.

سوم- سلطه خونین پاسداران بر اهرمهای اقتصادی
اما مهمترین اقدام رژیم در راستای سیاست سرکوب داخلی و صدور تروریسم، سپردن اهرمهای اقتصادی به پاسداران جنایت بود. قدیمی‌ترین ارگان اقتصادی پاسداران رژیم، «بنیاد تعاون سپاه پاسداران » است که در ابتدای سال‌1367، قبل از پایان جنگ ایران و عراق تشکیل شد. این بنیاد تعاونی در عمده کارخانه‌های خودرو سازی. خامنه‌ای در سال‌1372 فرمان معافیت مالیاتی بنیاد تعاون سپاه و بسیج را صادر کرد تا به کسی پاسخگو نباشند.

در سال 69، خامنه‌ای قرارگاه اصلی جنگ در دوران جنگ 8ساله، موسوم به «خاتم الانبیاء» را تبدیل به یک قرارگاه به اصطلاح «سازندگی» برای سپاه کرد. بر پایه قانونی که در سال‌1373 از تصویب مجلس گذشت، اجازه تشکیل «شرکتهای عمرانی و خدمات فنی» به نیروهای مسلح، یعنی پاسداران داده شد و موقعیت اجرایی و اقتصادی سپاه جنایت در ساختار حکومتی باز هم تقویت گردید. ابعاد چپاول و دامنه آن در پهنه‌های مختلف اقتصاد کشور، حیرت‌انگیز است. پاسدار حسن ذوالقدرنیا معاون این قرارگاه به‌اصطلاح سازندگی می‌گوید: «عرصه‌های فعالیت قرارگاه شامل؛ سد و بند، شبکه آبیاری، احداث خطوط آب، گاز، ابنیه، تونل، سازه‌های زیرزمینی، بندر، مخازن و تصفیه خانه‌ها، صنایع بالادستی نفت، سازه‌های دریایی شناور، اسکله و صنایع کشاورزی و... می‌شود.. قرارگاه بیش از 2000 پروژه را به اتمام رسانده و بیش از 1000 پروژه نیز در اختیار دارد» (صبح صادق ارگان سپاه پاسداران 18آذر 87) در ادامه، ذوالقدر نیا، پرده را کنار می‌زند و اصل مطلب را می‌گوید که: «یکی از اهداف معرفی اهداف انقلاب به دیگر کشورها به‌منظور شناساندن بیشتر آن است. در برخی کشورها بر اساس تقاضای آنها و درخواست مسئولان ذی‌ربط پروژه‌هایی را در سوریه، عراق، گینه، مالزی و سودان و... اجرا کرده است». البته تأمین نیازهای اتمی و موشکی رژیم نیز برعهده پاسداران جنایت است که تحت شرکتهای پوششی، مانند «شرکت مهندسان مشاور سازه‌های پیش ساخته سبک» و «مهندسی افق صابرین» و... عمل می‌کند. به‌عنوان مثال مؤسسه «حرا»، مسؤل تونل سازیهای متعدد و مخفی برای پروژه‌های اتمی و موشکی رژیم است.

بنابر اعلام کمیسیون برنامه و بودجه مجلس رژیم، قرارگاه سازندگی سپاه پاسداران ۸۱۲ ‏شرکت ثبت‌شده در داخل و خارج ایران‎ ‎دارد‎.‎ پاسدار رستم قاسمی جانشین فرماندهی قرارگاه سازندگی، سپاه را یکی از بزرگترین مجموعه‌های صنعت مهندسی کشور خواند (خبرگزاری مهر رژیم 4بهمن 87)

به گفته پاسدار رستم قاسمی بیش از 70درصد اسکله‌های کشور یا توسط قرارگاه ساخته شده یا در حال ساخت است با اجرای این پروژه‌ها ظرفیت تخلیه و بارگیری کشور به پنج برابر افزایش می‌یابد. پاسدار قاسمی با اشاره به اجرای پروژه‌های بزرگ تونل در کشور توسط قرارگاه گفت: طولانی‌ترین تونلی که در کشور وجود دارد توسط قرارگاه خاتم ساخته شده، 30 کیلومتر است. (خبرگزاری مهر رژیم 4بهمن 87)

شرکت سرمایه‌گذاری سعدی (وابسته به سپاه پاسداران) در تیر ماه 1386 بخشی از سهام شرکتهای پتروشیمی اراک، پتروشیمی خارک، ایران خودرو، سایپا، فولاد خوزستان، شرکت ملی مس، سیمان شاهرود و خدمات کشاورزی را از آن خود کرد. (رسانه‌های رژیم)

«وزارت نفت جمهوری اسلامی شرکت حفاری اورینتال اویل در کیش، با همه تجهیزات و سرمایه را به سپاه پاسداران واگذار کرد. ارزش داراییهای این شرکت 80‌میلیون دلار اعلام شده است». (رسانه‌های رژیم 8مرداد 85)

طاهری معاون وزیر راه و ترابری گفت: قرارگاه خاتم الانبیا‌ در مناقصه طرح توسعه جامع چابهار (اسکله شهید بهشتی) در مرحله نخست با مبلغ 341‌میلیون دلار آن برنده شد. (رسانه‌های رژیم 6اردیبهشت 86)

تفاهم نامه عملیات اجرایی خط 2 پروژه متروی تبریز به امضای شهردار تبریز و فرماندهی قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء رسید. (سایت برنا نیوز 25آبان 1387) تفاهم‌نامه ساخت قطار شهری قم با قرارگاه خاتم الانبیاء امضاء شد (خبرگزاری جمهوری رژیم – ایرنا- 7آبان 87) مؤسسه «مهر ایرانیان» سپاه پاسدران جنایت (صندوق‏‎ ‎سابق قرض الحسنه ‏بسیجیان)، ۴۲.۵ درصد از کارخانه تراکتور سازی‏‎ ‎تبریز را در اواخر اردیبهشت 87 خرید و مدیر تراکتورسازی تبریز استعفا داد و گفت: «متاسفم که صنعت‎ ‎کشور به دست‎ ‎‎افرادی ‏افتاده است که شایستگی نشستن در آن مسند را ندارند‎ ». (خبرگزاری ایسنا آخر اردیبهشت 87) بنابراین سپاه پاسداران، در همه زمینه‌های اقتصادی و از جمله ارتباطات، حرف اول را می‌زند.

تمامی به‌اصطلاح پروژه‌هایی که از آنها نام برده شده و هزینه‌هایی بالغ بر صدها میلیارد دلار از خون دل مردم زحمتکش ما صرف آنها شده، نه تنها هیچ‌کدام اقتصادی نبوده بلکه آن پروژه‌ها علیه منافع مردم ما بوده است. اگر زاینده رود یا رودخانه کارون خشک شده و یا در شرف خشک شدن هست و یا 90 درصد آب دریاچه ارومیه خشک شده و اگر میلیونها نفر کارگر و زحمتکش و خانواده آنها در کشور ما در زیر خط فقر جان می‌کنند، اگر دهها هزار نفر در کشورهای مختلف خاورمیانه به خاک و خون کشیده شده و میلیونها نفر آواره گشته‌اند، اگر سالانه دهها هزار مردم ایران (بالاترین آمار کشته و مجروح شدن در تصادف جاده‌ها را در کل جهان) در جاده‌های غیراستاندارد جان می‌بازند و اگر... . ناشی از کارکردهای «ستادها»، «بنیادها» و اژده‌های خونخواری به‌نام مؤسسات انحصاری پاسداران است که تمامی منابع و امکانات و دسترنجهای مردم ما را بشدیدترین صورت ممکن به تاراج می‌برند. دستگاههای اجرایی حکومت، چه از نوع خاتمی و روحانی و چه از نوع پاسدار احمدی‌نژاد، هم‌چنان که قضاییه جنایتکار و مجلس آن، به قول خاتمی فقط «تدارکاتچی» این نظام ضدانسانی می‌باشند.

سؤال: با این اعداد و ارقامی که گفتید، مشخص می‌شود که پاسداران رژیم ضدبشری با در دست داشتن گلوگاهها و شریانهای اقتصادی علاوه بر چپاول وحشتناک مردم ایران به‌خصوص کارگران، هر اقدامی که بخواهند علیه منافع ملی ما انجام می‌دهند. اما شما چرا می‌گویید، هر دلاری که در این رژیم وارد ایران می‌شود، علیه مردم ما می‌باشد؟

عباس داوری: وقتی در مجلس رژیم در بهمن ماه 1387 اعلام شد که سپاه پاسداران رژیم دارای 812 شرکت هست (که حتماً الآن زیادتر شده است)، همه امکانات در راستای انباشته کردن ثروت در دست پاسداران است. به این اعداد و ارقام توجه کنید تا عمق فاجعه برای مردم ما از هر دلار روشن شود: «حداقل 75هزار پروژه نیمه تمام در کشور وجود دارد. دولت 25هزار میلیارد تومان به پیمانکاران بدهی مالی دارد. دولت برای اتمام پروژه‌های عمرانی و پرداخت بدهی‌هایش به 410هزار میلیارد تومان بودجه نیاز دارد. این در حالی است که میزان بودجه عمرانی سالیانه کشور طی سالهای گذشته بین 41هزار میلیارد تومان تا 47هزار میلیارد تومان در نوسان بوده است. بر همین اساس در صورتی که تمامی بودجه عمرانی صرف ادامه پروژه‌های نیمه تمام باقی مانده از سالهای گذشته شود، حداقل 10سال دیگر زمان برای به سرانجام رسیدن این پروژه‌ها زمان نیاز است» (روزنامه ابتکار 29 دی 93) ملاحظه می‌کنید که چپاول آن‌چنان شدید بوده و هست که حدود 150میلیارد دلار هم بدهی باید به مؤسسات پاسداران و سایر شرکا از جیب مردم ایران پرداخت شود.

پاسداران جنایت تمامی گلوگاههای واردات و صادرات کشور را در چنگالهای خود دارند. تا هر کالایی را که رژیم لازم دارد، از طریق قاچاق وارد و یا هر سلاح و مهمات و پول را به مقصدهای مختلف از ایران خارج کنند. علی یونسی وزیر اطلاعات خاتمی در اسفند ماه سال 1383 گفت: فقط در سال 1383، 15میلیارد تومان کالای قاچاق در فرودگاه پیام که در دست سپاه پاسداران است کشف شد.

امیر قدیمی‌نیا رئیس مجمع واردات گفت: قاچاق پوشاک کاملاً سازمان‌یافته است. قاچاقچیان پوشاک، در تضمین برنامه زمان‌بندی خود چک ضمانت می‌دهند. آنها محموله پوشاک و پارچه قاچاق را صحیح و سالم به هر نقطه از ایران که بخواهید با کانتینر حمل کرده و بار را در مغازه تحویل می‌دهند. (روزنامه جمهوری رژیم 6مرداد 1393)

قاچاق پوشاک 333 برابر واردات رسمی است (روزنامه شهروند 3اردیبهشت 94)

ایجاد نقدینگی غول آسا
رژیم برای تداوم چپاولهای نجومی خود، به جای به جریان انداختن دلارهای وارد شده به ایران در راستای شکوفایی اقتصاد مردم و سازماندهی تولید نیازهای مردم در داخل کشور، پولهای بدون پشتوانه در ابعاد نجومی چاپ می‌کند، و ارزش پول ایران را می‌مکد و آن را از درون تهی می‌کند و قدرت خرید پول ایرانی را به حداقل می‌رساند تا کارگران و زحمتکشان ایرانی هر سال نسبت به سال قبل، فقیرتر شوند تا رژیم برای پیشبرد سیاست سرکوب و صدور تروریسم، به ثروتهای بیشتری برسد.

«بر اساس اعلام رسمی بانک مرکزی، حجم نقدینگی در کشور در آذرماه سال ٩١ به بیش از ٤٣٠ هزار میلیارد تومان رسید که نرخ رشد نقدینگی ٣٢ درصد را طی یک سال نشان می‌دهد. حجم نقدینگی در کشور در آذرماه 90 بیش از 325هزار میلیارد تومان بوده است» (سایت رادیو فرانسه 16فروردین 92)

افزایش نقدینگی در زمان آخوند روحانی نیز با همان شدت ادامه داشته است «آمارهای رسمی دولت از افزایش ۲۷.۹ درصدی نقدینگی حکایت می‌کند و حجم نقدینگی به 687هزار و 800میلیارد تومان رسید و 127هزار میلیارد تومان به نقدینگی کشور اضافه شده است. (کیهان 9اسفند 93) یعنی در سال اول حکومت حسن روحانی 127هزار میلیارد تومان پول بدون پشتوانه چاپ شده است که باعث تورم نزدیک به 30درصد در جامعه گردیده است. اما درآمدهای دلاری ناشی از صدور نفت و گاز و سایر مواد مردم ایران را رژیم ضدانسانی، تماماً صرف پروژه اتمی و موشکی و انواع و اقسام سلاحها و مواد انفجاری در کارخانه‌های سپاه کرده و از لبنان و فلسطین و یمن و عراق و سوریه، تا با کشتار مردم بی‌گناه کشورهای منطقه، بقول شمخانی قیام مردم ایران را از شهرهای میهن‌مان دور کند. رژیم تمامی گلوگاههای ورود و خروج به کشور و کلیه امکانات حمل و نقل دریایی و هوایی را که با صرف هزینه‌های بسیار گزاف از کیسه مردم ایجاد کرده، در خدمت این سیاست تجاوزکارانه و ضد عالیترین منافع ملی به‌کار گرفته است. علاوه بر آن، این رژیم تمامی امکانات مالی و بانکی را در راستای پولشوی و قاچاقهای ارزی و تسلیحاتی با پرداختهای میلیاردی به بانکهای اروپایی سوق داده است.

نتیجه: هر دلار درآمد ناشی از صدور نفت و گاز و... در این رژیم، فقط فقر بیشتر و سرکوب بیشتر نصیب مردم ما می‌کند و علیه عالیترین منافع ملی ما می‌باشد.

سؤال: این‌که هر دلار درآمد ناشی از صدور نفت در این رژیم، به فقیرتر شدن مردم منجر می‌شود، چه تاثیری بر پهنه های مختلف اقتصادی و مناسبات اجتماعی گذاشته است؟

عباس داوری: باید توجه داشت که چپاولهای نجومی رژیم ضدبشری ولایت‌فقیه برای پیشبرد سیاستهای ضدانسانی خود، نه تنها رگهای حیاتی کشور مانند رودخانه‌ها را خشک کرده بلکه خون مردم زحمتکش ایران را مکیده و استخوانهایش را خرد نموده و حتی کودکان مردم ایران را موضوع خرید و فروش قرار داده است. به مهمترین آثار چپاولهای ضدانسانی در این رژیم، اشاره می‌کنم:
انهدام تولید
اولین آثار عملکردهای سیاست اقتصادی رژیم برای پیشبرد امر سرکوب و صدور تروریسم، خود را در انهدام تولید ملی در زمینه‌های مختلف، صنعتی، کشاورزی و خدماتی نشان می‌دهد.

سهل‌آبادی، رئیس خانه صنعت، معدن و تجارت گفت: تنها «40درصد از واحدهای صنعتی و تولیدی کشور فعالیت دارند...» (روزنامه اعتماد 16تیر 93)

کشور ما هم‌اکنون از کمتر از 50 درصد ظرفیت و توان تولیدش استفاده می‌کند. این در حالی است که برخی از بخشهای تولیدی ما زیر 30 درصد ظرفیت، تولید دارند و این یعنی تولید در کشور ما بیمار است. (روزنامه ابتکار 26اسفند 93)

تنها در سال گذشته، حدود 38 کارخانه پنبه پاک کنی در کشور، به انبار لوازم خانگی تبدیل یا تعطیل شده‌اند. علاوه بر آن سطح زیر کشت پنبه در استان گلستان بسیار کاهش یافته و طی چند سال گذشته، تولید پنبه در این استان از 180هزار هکتار به 10هزار هکتار کاهش یافته است. (خبرگزاری تسنیم 13فروردین 93)

وزیر صنعت از بازماندن ۱۴ هزار واحد کوچک و متوسط از ادامه کار خبر داد. (سایت رادیو آلمان 7اسفند 93)

رئیس اتحادیه چای‌کاران کشور گفت: بسیاری از باغات چای رها و به مخروبه جنگلی تبدیل شده‌اند و صنعت چای روبه نابودی است. (خبر فارسی 29بهمن 93)

بیکاری و فقر کمر شکن
کارگران و زحمتکشان، اولین قربانیان اقتصاد چپاولگر و خونخوار آخوندها هستند اقتصادی که تماماً برای سرکوب داخلی و صدور ترویسم، طراحی شده است. مطابق آماری که علی ربیعی، از مبتکرین انواع شکنجه در رژیم و وزیر تعاون و کار آخوند روحانی ارائه کرده، سالانه حدود یک میلیون و 200هزار نیروی جدید وارد بازار کار می‌شوند. بر اساس گفته‌های همین فرد، جمعیت فعال کشور به رقم 41 میلیون نفر رسیده است. (روزنامه ابتکار 29 دی 93) در همین رابطه، لاریجانی رئیس مجلس رژیم گفت: 42 درصد فارغ‌التحصیلان کشور بیکار هستند. (مردم‌سالاری 5اردیبهشت 94)

رئیس مرکز آمار ایران انگشت روی نقطه کانونی در امر بیکاری گذاشت و گفت: هرگاه نرخ بیکاری جوانان، حداقل 2 برابر نرخ بیکاری کلی بود شما به نقطه بحران رسیده‌اید، نرخ بیکاری جوانان 15 تا 20سال 21 درصد است، در حالی‌که نرخ بیکاری کل ما ۱۰.۵ درصد عنوان شده است. (ابتکار 27 دی 93)

نابودی تولید، باعث پیوستن صدها هزار نفر به‌طور سالانه به ارتش بیکاران در کشور می‌شود. سردمداران رژیم، از نیروی ارزان قیمت، بیشترین بهره‌ها را می‌برند و اختاپوس اقتصادی پاسداران جنایت، نیروی کار کارگران را به شدیدترین وجه ممکن استثمار می‌کند. صدها هزار کارگر پیمانی که از شرکتهای مختلف از چابهار تا آذربایجان و از شرق تا غرب در انواع شرکتهای سپاه کار می‌کنند، فاقد هرنوع پوشش قانونی هستند. در مؤسسه «راه ساحل» وابسته به قرارگاه خاتم بیش از دو هزار نفر نیروی انسانی مستقیم و تمام وقت در ستاد و کارگاههای این مؤسسه مشغول به‌کار هستند. در زمان احمدی‌نژاد، قرارگاه سازندگی خاتم، پروژه خط‌ لوله انتقال گاز عسلویه به سیستان و مرز پاکستان که ارزش تقریبی آن تا مرز پاکستان به ۲.۲میلیارد دلار می‌رسد را به دست آورد. این پروژه در 17خرداد 85 با حضور پاسدار صفوی سرکرده وقت سپاه و وزیر نفت بین قرارگاه خاتم و وزارت نفت به امضا رسید. همچنین توسعه بخشی از میدان پارس جنوبی با ارزش اعلام شده دو و نیم میلیارد دلار و توسعه اسکله چابهار و چند پروژه دیگر در حوزه نفت و گاز و بخشهای دیگر که ارزش کل آنها هفت میلیارد دلار بود و اعلام گردید. همچنین صدها شرکت تونل سازی، راهسازی، سدسازی و... صدها به‌اصطلاح پروژه را با به‌کارگیری نیروی عظیمی از کار به ارزانترین قیمت ممکن، انجام می‌دهند.

سؤال: حتماً یک رابطه گسست ناپذیر بین بیکاری و نیروی کار ارزان با تعیین حداقل دستمزد وجود دارد. این‌که قدرت خرید کارگران، هر سال نسبت به سال قبل کمتر می‌شود، چه رابطه‌ای با حداقل دستمزد و نیروی کار ارزان قیمت دارد؟

خط فقر یا خط مرگ و حداقل دستمزد
عباس داوری: مطابق ماده41 قانون کار رژیم، «شورای عالی کار همه ساله موظف است میزان حداقل مزد کارگران را... با توجه به درصد تورمی که از طرف بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران اعلام می‌شود و ویژگیهای کار محول شده مورد توجه قرار دهد (و این دستمزد) باید به‌اندازه‌ای باشد تا زندگی یک خانواده، را تأمین نماید»

بانک مرکزی از هزینه‌ زندگی کارگران در سال 92 گزارش داد و اعلام کرد آمارهای رسمی نشان می‌دهد دستمزد بیش از 10‌میلیون نفر کارگر همواره کمتر از تورم رشد یافته است و در حقیقت روند فقیر‌تر شدن کارگران چند سالی است که در جریان است (روزنامه جوان 8 دی 93) همچنین سایت تابناک نوشت (20فروردین 93) طی سالهای 1382 تا سال 1391 تعداد کسانی که به زیر «خط‌فقر» سقوط کردند 5/2 برابر شده است. یعنی در مدت 10سال تعداد فقیران در ایران دو و نیم برابر شده در حالی که درآمدهای نفت بسیار افزایش یافته و سر از صدها میلیارد دلار در آورده است. خبرگزاری فارس در پایان 1392 نوشت: حداقل 15 میلیون نفر زیر خط فقر هستند.

با توجه به وجود میلیونها خانوار در زیر خط فقر، باید دید هزینه تأمین یک خانواده مطابق ارزیابیهای ارگانهای رژیم، چگونه است؟ «در بررسیهای حداقل دستمزد در شورای عالی کار، مشخص شد که هزینه ماهیانه زندگی یک خانوار 4نفره کارگر در سال 92 به 2 میلیون و 732هزار تومان رسید (خبرگزاری مهر 20 دی 93) این در حالی است که حداقل دستمزد برای سال 92ماهانه 487هزار تومان بود.

موسی‌الرضا ثروتی عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس گفت: درآمد ۴ میلیون تومانی در شهری مانند تهران باز هم زیر خط فقر است در شهری مانند تهران چیزی در حدود ۳ میلیون تومان هزینه مسکن است و با این رقم‌ها نمی‌توان مدعی بود که مردم می‌توانند معیشت خود را تأمین کنند. (سیاست روز 27بهمن 93)

ملاحظه می‌شود که حداقل دستمزد برای کارگران، کمتر از یک پنجم تا یک هفتم هزینه زندگی یک خانوار 4نفره است. نباید تصور کرد که دستمزد اغلب کارگران بالاتر از حداقل دستمزد است. خیر! دستمزد اغلب کارگران کمتر از حداقل دستمزد تعیین شده می‌باشد. وزیر کار روحانی می‌گوید «حدود 50 درصد کارگران، حداقل دستمزد یا رقمی نزدیک به حداقل دستمزد را دریافت می‌کنند»

حداقل دستمزد در سال 93 برای کارگران 609هزار تومان مشخص شده بود. در حالی که روزنامه‌های رژیم نوشتند «خط فقر 3میلیون تومانی شد» (ابتکار 30مهر 93) تازه 5ماه بعد از آمار روزنامه ابتکار، جهان صنعت می‌نویسد: «نتایج جدیدترین بررسیهای میدانی و مطالعات کانون شوراهای اسلامی کار استان تهران نشان می‌دهد هزینه ماهیانه یک خانوار چهار نفره کارگری در کشور به سه میلیون و ۶۰۹ هزار و ۱۹۴ تومان افزایش یافته است» (جهان صنعت 18 دی 93)

سقوط دستمزدها در مقایسه با سالهای قبل، هر روز و هر سال ادامه دارد. حسن هفده تن معاون وزیر کار گفت: «بین سالهای 76 تا 90 سهم مزد در هزینه تمام شده تولید از 13 درصد به 5 درصد کاهش یافت» (خبر گزاری ایلنا 11اسفند 92). یعنی اگر کارگری در سال 76 مثلاً از قیمت تمام شده یک جفت کفش 13 درصد آن را می‌گرفت، در سال 90 برابر با 5 درصد قیمت تمام شده را گرفته است. یعنی دستمزد ضمن 15سال بیش از ۲.۵ برابر کمتر شده است. حسن هفده تن معاون وزیر کار یک سال بعد اعتراف می‌کند: «قدرت خرید کارگران در ده سال گذشته یک سوم شد» (ابرار 27 دی 93)

کارگر برای زنده ماندن خود و خانواده خود، مجبور است نیروی کار خود را این چنین ارزان به غارتگران بفروشد. چنین است که رئیس کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران می‌گوید: اعتقاد داریم 609هزار تومان {حداقل دستمزد سال 93} حتی 10روز زندگی یک کارگر را تأمین نمی‌کند یکی از مولفه‌های خیلی حساس ما اون بحث معیشت است... ما یک خط فقر داریم الآن مال ما رسیده به خط مرگ این‌ را باید قبول کنید» (شبکه خبر رژیم 16اسفند 93)

در چنین شرایطی شورایعالی کار رژیم، حداقل دستمزد کارگران برای سال 94 را مبلغ 712هزار و 425 تومان تعیین کرد. یعنی نسبت به حداقل دستمزد سال قبل فقط 17 درصد افزایش یافته است. در حالی که به‌عنوان مثال، قیمت مرغ فقط در اسفند ماه از 5800 تومان به 7900 افزایش یافت (خبرگزاری مهر 9اسفند 93) بنابراین امسال نسبت به سالهای قبل، کارگران ما بیشتر در زیر خط فقر دست و پا خواهند زد. بسیار دردناک است وقتی دستمزد  کارگران حدود یک ششم حداقل هزینه‌اش را تأمین می‌کند. مشاهده می‌شود که رژیم کارگران ما را به چه روزی انداخته است.

سؤال: شما صحبت از قانون کار رژیم کردید. آیا واقعاً حتی قانون کار رژیم که در دیماه سال 69 به تصویب رسید، کارگران کشور ما را زیر چتر خود دارد؟
کارگران بدون کمترین حمایت قانونی در چنبره چپاولگران
عباس داوری: وقتی ارزش نیروی کار پایین می‌آید، اولین اقدام چپاولگران گرفتن امتیازاتی است که کارگران سالها قبل به دست آورده بودند و نهایتاً کنار زدن قوانینی است که از حداقلهای حقوق کارگران دفاع می‌کند. کارگران در رژیم حاکم بر ایران هیچ حمایت قانونی ندارند و کارفرما (که عمدتاًوابسته به پاسداران هستند) با کارگران قراردادهای یک ماهه می‌بندند تا هر وقت اراده کنند آنها را اخراج نمایند بدون این‌که به آنان «پایان کار» بدهند.. «طبق آمار وزارت کار تنها ۷درصد کارگران با «قرارداد رسمی» مشغول کار هستند و ۹۳درصد در قالب قرارداد‌های موقت مشغول به‌کارند یک کارگر فلزکار می‌گوید: «این‌جا کارگر حق هیچ انتخابی ندارد. از نومیدی و ناچاری به چنین قراردادهایی تن می‌دهد. ۹۹ درصد قراردادهای موقت، یک ماهه هستند. بعضی وقتها کارگران التماس می‌کنند برای تسویه‌حساب (سایت رادیو آلمان 7اسفند 93). ملاحظه می‌کنید که کارگران ما هیچ امنیت شغلی ندارند زیرا 93 درصد قراردادی هستن. کارگران میهن ما، نه تنها امنیت شغلی ندارند، بلکه قوانین ایمنی نیز در مورد آنها رعایت نمی‌شود. این چنین است که کارگران ما در محیطهای کاری، «زنده بگور» می شوند. «بیش از 3هزار کارگر بر اثر حوادث کار در یک سال گذشته درگذشته‌اند» (روزنامه اعتماد 4اسفند 92) همچنین «مطابق آمار سازمان تأمین اجتماعی در نه ماهه سال جاری یکهزار و 506نفر در حوادث ناشی از کار جان خود را از دست دادند» (خبرگزاری تسنیم 28بهمن 93) و «هر هفته حدود 40 کارگر در حوادث شغلی جان می‌بازند» (کار و کارگر 27بهمن 93)

«یک میلیون کارگر ساختمانی از بیمه تأمین اجتماعی محرومند» (روزنامه کار و کارگر 5بهمن 93) عمده این کارگران ساختمانی، در مؤسسات و شرکتهای مربوط به راه و ساختمان و سد سازی سپاه جنایت ‌کار می‌کنند و بیشترین تلفات در حین کار هم مربوط به همین قسمت از کارگران است.

سؤال: یکی از مهمترین آثار چپاول و استثمار بسیار وحشیانه‌ای که از آن صحبت کردی، دره‌ی عمیق طبقاتی است که در سه دهه گذشته در جامعه ما ایجاد شده است. در این زمینه می‌خواستیم توضیحی به خوانندگان ما بدهید.

اشرافیت کم نظیر
عباس داوری: در مقابل این چپاولگری و به فقر نشاندن کارگران و خرد کردن استخوان آنها، فاصله طبقاتی در ایران هر روز بیشتر و بیشتر می‌شود. «شکاف طبقاتی در ایران 30 برابر» و «ایران، طبقاتی‌ترین جامعه دنیا را دارد» (مردم‌سالاری 18اسفند 92) عنوانهایی است که در رسانه های رژیم به چشم میخورد.
این موضوع کسانی که از خارج وارد ایران می‌شوند، به‌وضوح قابل رؤیت است. روزنامه شرق الاوسط می‌نویسد: «طبقه ثروتمند جدید ایران که معمولاً با فساد و سیاستهای آلوده حکومت پشتیبانی می‌شود، درآمد نفت 500میلیارد دلاری در مدت 5سال نقش مهمی در تشکیل این مجموعه کوچک بازی کرده است... افراد این طبقه ثروتمند جدید که خودروهای مدل ”پورشه“ می‌خرند، در جشنهای نیمه شبان به آنان خاویار می‌رسد و برای آنها بستنی با پوش طلایی که هر عدد 250 دلار است، سرو می‌شود و از بالای برج بسیار بلند میلاد تهران در زیر پای خود به خیابانهایی که فقرا در آن هستند، نگاه می‌کنند... در رستوران ”گردان“ با گنجایش 300 نفر هر وعده غذا را با قیمت مشخص شده 280 دلار بخورند... و جشنهایی که یادآور داستانهای هزار و یک شب برگزار کنند. (روزنامه شرق الاوسط روز 16مرداد 90)

روزنامه‌های رژیم به این اشرافیت جدید دامن می‌زنند و به‌صورت غیرمستیم آن را تبلیغ می‌کنند «سوپرلوکس‌ترین پنتهاوس (پنتهاوس به خانه‌هایی که در بالاترین طبقات برجها که تمام سطح برج را در برمی‌گیرد و امکانات بسیار ویژه مثل استخر و باند فرود هلیکوپتر دارد گفته می‌شود) موجود در تهران در منطقه فرمانیه احداث شده است. این پنتهاوس با 1300 مترمربع مساحت و 2000 مترمربع تراس با کلیه امکانات رفاهی و تفریحی (استخر، سالن ورزش، 6 لاین آسانسور، آلاچیق، سینما، سالن بیلیارد و غیره) به قیمت متری 25 میلیون تومان از سوی مالک قیمت‌گذاری شده است» (روزنامه قدس رژیم روز 5مرداد 90). در آگهی یکی از این آپارتمانها نوشته شده است: «فوق مدرن، مبله کامل با برند معروف اروپا، آشپزخانه از بهترین برند، ارتفاع سقف ۴.۲۰ متر، سیستم هوشمند، 4هزار مترلابی با ارتفاع 15 متر، دو طبقه استخر، سینما، تنیس، جاده تندرستی و غیره». (ابتکار 15آذر 93) «این برج باغ‌ها که با معماری مدرن مهندسان ایرانی ساخته می‌شوند یا در میان درختان کهنسال ساخته شده‌اند و یا این‌که از فضای سبز در بالکن و یا پشت‌بام (روف گاردن) استفاده می‌شود که اغلب پنتهاوسهای مشهور تهران از این مزیت بهره می‌برند»

این نوع زندگی تماماً ناشی از بزرگترین فساد مالی و رانتخواری (رباخواریهای کم سابقه) می‌باشد. «تخلف وزارت صنعت و بانک مرکزی در رانت650 میلیون یورویی محرز است» (روزنامه رسالت رژیم 29اردیبهشت 93) ملاحظه می‌شود که بدون کمترین شرمی، بسادگی از رانتخواری نزدیک به یک ملیارد دلار حرف می‌زنند. تازه‌ترین نوع این فساد و چپاول بی‌حد و حصر، در برنامه تلویزیونی 27فروردین 94 با شرکت آخوند جنایتکار و از قاتلان 30هزار زندانی قتل‌عام شده، و زاکانی از نمایندگان مجلس ارتجاع پخش شد. در این برنامه‌این آخوند جنایتکار، ناگزیر به «پولهای کثیف و رسوخ این پولها در سراسر رژیم»، اعتراف کرد که «یه خرده‌یی می‌شود گفت رسوخ کرده توی لایه‌های پنهان.».. می‌بینید که این جنایتکار، چطور صدها میلیارد دلار چپاول را رسوخ در لایه‌های پنهان، یعنی تا مغز استخوان آخوندهای فاسد قلمداد می‌کند؟

فاجعه‌های انسانی و اجتماعی در کنار اشرافیت
چپاول رژیم از ثروتهای ملی و دسترنج کارگران گذشته و وارد اعضای بدن و خرید و فروش کودکان شده است. به چند نمونه توجه کنید. «اهدای ”کلیه“ تبدیل به جولانگاه خرید و فروش شده برخی جوانان از جمله دختران به‌دلیل بیکاری و عده‌یی به‌خاطر بدهی... وارد این بازار غیررسمی شده و متقاضی فروش این عضو حساس بدن خود هستند. در سال 89 تعداد هزار و 690 مورد پیوند کلیه از افراد داوطلب «فروش کلیه» انجام شده. قیمت کلیه در بازار غیررسمی فروش کلیه به مرز 10 میلیون تومان هم می‌رسد». (روزنامه مردم‌سالاری 19تیر 90)

یکی از بازارهای خرید و فروش بچه در دروازه غار تهران است. «در این بازار کودکان از صد هزار تومان تا پنج میلیون تومان مورد خرید و فروش قرار می‌گیرند» (روزنامه اعتماد 29بهمن 1392)

روز 26فروردین 93، «سیاست روز» از وجود 3 میلیون کودک کار که به‌دلیل فقر و فلاکت از تحصیل بازمانده‌اند، خبر داد.

«بر اساس آمار رسمی از سال 1377 به‌تدریج آهنگ رشد جمعیت دانش آموزی نزولی شد و از تعداد دانش‌آموزان کاسته و به جویندگان کار افزوده شد به‌نحوی که این روند تا امسال افزایشی بوده است. تعداد دانش‌آموزان امسال تقریباً با سال 67-68 برابر است» (روزنامه ابتکار 2مهر 92)

«کودکان و نوجوانانی که هیچ حامی و پشتیبانی ندارند، برای به دست آوردن یک لقمه نان مشغولند» (سایت تابناک 31شهریور 92)

بهره‌کشی وحشیانه از این کودکان معصوم و زندگی آنها در محیطهای آلوده و فاسد، مضافا بر خرید و فروش آنها، دل هر انسانی را به درد می‌آورد.

سؤال: در این ایام عید کارگران، اول ماه می، شما چه توصیه‌هایی به کارگران میهن ما دارید؟

عباس داوری:
کارگران قهرمان،
هیچ‌کس باندازه خود شما که با تمام پوست و گوشت خود دردها را در هر لحظه لمس می‌کنند، به رنج و دردهای شما آگاه نیست. همه این رنجها و دردها، ناشی از یک نظام ضدانسانی است که بیش از سه دهه است، تمامی ثروتهای ملی و مردم ما و دسترنج مردم ما را برای پیشبرد و در خدمت سیاستهای کثیف خود در صدور تروریسم و کشتار دیگران در کشورهای مختلف، به‌کار گرفته است. بزرگترین چپاولگر و استثمارگر شما و همه مردم ما، سران رژیم و سرکردگان پاسدارن می‌باشد که نیروهای تروریست خود را در کشورهای مختلف گسیل داشته‌اند.

تجربه 34سال گذشته نشان می‌دهد که شما و مردم ما هر روز فقیرتر و بچه‌ها و خانواده‌تان محرومتر می‌شوند بنابراین تا آنها سر کار هستند، مردم ما باز هم فقیرتر و درد و رنج آنها بیشتر خواهد شد.

در شرایطی که نیروهای رژیم در عراق ضربه خورده در شرایطی که رژیم در یمن یک ضربه اساسی خورده در شرایطی که رژیم در سوریه هر روز عقب‌نشینی می‌کند، در شرایطی که سیاست‌ها و پروژه‌های اتمی این رژیم، تبدیل به طناب دارش شده، این رژیم در سراشیب سقوط قرار گرفته است.

شما در سال 1393 با هزاران اعتصاب و اعتراض نشان دادید که برای پایان دادن به درد و رنج اکثریت عظیم مردم ایران به پاخاسته‌اید. زمان تحقق خواست عموم مردم ایران یعنی سرنگونی این رژیم و زمان برخاستن کارگران و زحمتکشان و جوانان برای برچیدن بساط ظلم و جور و چپاولهای نجومی و استقرار آزادی و حاکمیت ملی فرار رسیده بپا خیزیم و با قیام خود علیه این رژیم جنایتکار، سه دهه حقوق پایمال شده خود را به دست بیاوریم بی‌تردید با سرنگونی این رژیم دلهای شکسته همه زحمتکشان، شاد و لبخند بر لبان همه نقش خواهد بست.
نقل از سایت سازمان مجاهدین خلق ایران