مهرداد هرسینی: چیزی نگویید که یکهو یه چیزی بشه!

بحران در رأس رژیم آخوندی هفته گذشته با سخنان جنجالی آخوند روحانی آن‌هم در آستانه دور جدید مذاکرات اتمی میان کشورهای 5 بعلاوه یک با دیکتاتوری ولی‌فقیه شدت و سمت‌وسوی تازه‌ای به خود گرفت. امنیتی‌ترین رئیس‌جمهور، نظام که خود سالیان سال بر مسند، شورای عالی امنیت ملی، رژیم تکیه زده و در بسیاری از، تاریک‌خانه‌های، حکومت نقش‌های کلیدی داشته است، دستگاه سرکوبگر و خشن آخوندی را بر حذر داشت تا از «امنیتی کردن جامعه» پرهیز کنند.

سخنان رئیس‌جمهور ارتجاع که با خود موجی از نارضایتی و اعتراض را در میان سران باندهای متخاصم و به‌ویژه، رهبر معظم، در برداشت، به‌خوبی بیانگر اعتراف به تنفر عمومی و همچنین واقعیتی بنام، حکومت ترور و وحشت، در درون جامعه پویای ایران است که نه‌تنها وی، بلکه تمامی متولیان رژیم نسبت به آن اشراف دارند.
روحانی در این سخنرانی که در جمع سرکردگان ارشد نیروی انتظامی بیان می‌کرد ازجمله گفت: «پلیس موظف به اجرای اسلام نیست... اگر غیرازاین باشد، در مخمصه فکری قرارگرفته و مردم را نیز گرفتار خواهیم ساخت».
به‌یقین بیان این جملات از سوی رئیس‌جمهوری نظام آخوندی نه از سر دلسوزی برای مردم و وضعیت بحرانی و سرکوب‌شده جامعه است، بلکه از موضع، دلواپسی، برای آینده تیره و تاریک حکومتی است که سرکوب، خشونت، ترور، دستگیری‌های کور، شکنجه و اعدام در تاروپود آن به‌مانند غده‌های سرطانی رشد و نمو کرده است.
همچنین متولی نظامی از این وضعیت ظاهر به فقطان آمده که بنا به بسیاری از داده‌ها، وی شخصا از آمران سرکوب و امنیتی کردن جامعه در حاکمیت سی‌وشش‌ساله آخوندی است. در کارنامه حسن فریدون که بعد به حسن روحانی تغییر نام داده است، می‌خوانیم: عضو «ستاد پژوهشی مرکز تحقیقات استراتژیک و همچنین نماینده استان تهران در مجلس خبرگان رهبری از سال 1378 و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام از سال 1370 است. روحانی از سال 1368 تا 1384 دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و رئیس تیم هسته‌ای و مذاکره‌کننده ارشد ایران با سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و بریتانیا در مورد برنامه هسته‌ای ایران، از سال 1368 تا 1392 عضو شورای عالی امنیت ملی به نمایندگی از رهبر جمهوری اسلامی ایران ‏ و از سال 11371 تا 1392 رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز بوده است.
وی سابقه پنج دوره نمایندگی در مجلس را دارد و نایب‌رئیس مجلس در دوره چهارم و دوره پنجم، بوده است ». (دانشنامه ویکی‌پدیا)

به‌هرحال این سخنان آتش جنگ گرگ‌ها در درون نظام آخوندی را یک‌بار دیگر شعله‌ور‌تر نمود. در‌ی این سخنان بود که ولی‌فقیه طلسم شکسته ناچارا با سناریوی سخنرانی مشابهی برای سرکردگان نیروهای امنیتی و سرکوبگر رژیم تلاش نمود تاآب رفته را به جوی بازگرداند. خامنه ای در این سخنان هراس آلود با کنایه به رئیس جمهور خود به زبان بی زبانی آن سخن طنز «چیزی نگویید که یکهو یه چیزی بشه!» را بیان کرد. وی از جمله گفت: «نیروی انتظامی باید برای ابعاد مختلف ناامنی برنامه داشته باشد و با آنها مقابله کند. یک مسأله مهمی که وجود دارد و بنده بارها تکرار کردم، مسأله اقتدار نیروی انتظامی است، نیروهای انتظامی در مسئولیت خود که ایجاد امنیت است، مظهر حاکمیت جمهوری اسلامیست، مظهر این امنیت و عامل وسط میدان این امنیت عبارتست از نیروی انتظامی، بنابراین بایستی اقتدار داشته باشه. باید بتوانید مقتدرانه عمل کنید. با قاطعیت بتوانید عمل کنید». (تلویزیون حکومتی 5 اردیبهشت 1394)

تاکید ولی فقیه بر، اقتدار و امنیت، به یقین از یک سو به معنای هرچه بیشتر و بیشتر بر سرکوب و امنیتی کردن جامعه از سوی دستگاه ها و ارگان های سرکوبگر رژیم است و از سوی دیگر هشداری به متولیان حکومتی بویژه باند رفسنجانی – روحانی براین امر که از صدقه سر همین نیروی سرکوبگر و از صدقه سر همین بگیر و ببندها و سرکوب خونین است (بخوانیم مظهر حاکمیت جمهوری اسلامی) که هنوز شما برمسند قدرت مانده اید. بهرحال از هر منظر که به این دورجدید از جنگ باندهای درون نظام آخوندی بنگریم، به یقین به مخرج مشترکی خواهیم رسید که سخن از بی آیندگی و هراس کلیت نظام آخوندی از بازشدن سرکلاف نقض حقوق بشر در جامعه است.

درپی این سخنان بود که آخوند های ریز و درشت باند خامنه ای یکی پس از دیگری به میدان آمده و هرکدام به نوعی، رئیس جمهور، حکومت را بدلیل تلاش برای، جدایی دین از سیاست، زیر ضرب گرفتند. آخوند مکارم شیرازی یا همان، سلطان شکر، در ایران (سایت حکومتی تابناک 7 اردیبهشت 1394) با اشاره به اینکه، بیان چنین سخنانی روحیه نیروهای انتظامی، را تضعیف می کند، گفت: «نباید زحماتی! ازسوی نیروی انتظامی در حصوص تهذیب اخلاق و منکرات انجام شده نادیده گرفته شود».
همچنین کریمی قدوسی نماینده باند خامنه ای در مجلس حکومتی، امنیتی ترین رئیس جمهوری نظام را زیر ضرب برد (رادیو حکومتی فرهنگ 8 اردیبهشت 1394) و از جمله گفت: «آقای روحانی اگر حرف خود را پس نگیری، در محضر الهی و شهدا استغفار نکنی، از علمای اسلام و ملت عذرخواهی نکنی، دست از این‌گونه مواضع مخرب برنداری، به‌زودی از پای خواهی افتاد و اسلام بر سرت آن خواهد آورد که بر دیگران آورد».

به یقین نه خامنه ای توان، از پای، درآوردن باند مقابل را دارد و نه باند مقابل خواهان تغییر اساسی در کلیت نظام ولایت فقیه است. هرآنچه که به این وضعیت بحرانی در درون رژیم بر میگردد را باید به یقین در چارچوب جنگ قدرت برسر سهم بیشتر ارزیابی نمود. بویژه آنکه موضع خامنه ای در کلیت رژیم اکنون بشدت ضربه خورده است. تسلیم در مذاکرات لوزان بخوبی مبین چنته خالی رهبر نظام آخوندی در قمار اتمی است. شکست ناشی از سیاست های مخربی که به عقیده باند مقابل راه به شکست های زنجیره ای در زمینه های اقتصادی، مالی و منطقه ای برده است.
لذا براین منطق است که باند رفسنجانی – روحانی در تلاش اند تا هرچه زودتر صندلی های قدرت را در درون رژیم درباره بچینند. همچنین نزدیک شدن انتخابات مجلس حکومتی و نیز خبرگان رهبری که نقش راهبردی برای هردو باند را دارند، به این پروسه جنگ قدرت ضریب می زند. براین سیاق باند رفسنجانی فشار بر ارگان هایی که جزء تیول خامنه ای می باشند را منطقی ترین راه ورود برای ادامه این جنگ فرسایشی در درون نظام آخوندی می داند.
11 اردیبهشت 1394