مهرداد هرسینی:‌ بعد از لوزان، یک به صفر به نفع مردم

خامنه‌ای که در قمار اتمی تا به امروز هم ” چوب “ و هم ” پیاز “ را خورده، به‌شدت نگران آن است که مهار اوضاع از دستش رها شود. به‌یقین رها شدن سرکلاف سرکوب خونین و خشنی که وی در جامعه و به‌ویژه پس از زهر خوران لوزان و شکست‌های زنجیره‌ای در منطقه به راه انداخته، خود به‌اندازه کافی گویای وضعیت ضربه خورده ” مقام معظم “ است. وضعیتی که اکنون دیگر نه‌تنها مردم میهنمان و همچنین  باندهای درگیر در درون حکومت، حتی آن‌طرف ” آبی‌ها “  نیز به‌خوبی آن را گرفته و درک کرده‌اند.

راه‌اندازی موج اعدام‌ها در کنار دستگیری فعالان سیاسی و اجتماعی به بهترین وجه گوشه‌ای از این ضعف مفرط و اوضاع به‌شدت هراسان نظام آخوندی را به نمایش می‌گذارد. ابعاد ” انتقام‌گیری “  و ایجاد ” رعب و  وحشت “ در جامعه به حدی است که اکنون رژیم آخوندی روزانه و به‌طور متوسط 12 نفر را به جوخه‌های اعدام می‌سپارد. در این رابطه دبیرخانه شورای ملی مقاومت (31 فروردین 1394) طی اطلاعیه‌ای ازجمله می‌نویسد: «رژیم ضد بشری آخوندی همزمان با اعدام‌های جمعی در زندان‌های قزل‌حصار و کرج و دیگر شهرهای کشور 16 زندانی را نیز در مشهد و بیرجند به دار آویخت. 12 تن از محکومان در روز 27 فروردین به‌طور جمعی در زندان وکیل‌آباد مشهد و چهار زندانی دیگر در روز بعدازآن در زندان بیرجند اعدام شدند.
به‌این‌ترتیب شمار اعدام‌ها در فاصله روزهای 23 تا 29 فروردین به 81 تن یعنی روزانه حدود 12 اعدام بالغ می‌شود».

به‌یقین این میزان از آمار اعدام‌ها در ایران، بیانگر واقعیت‌های دیگری نیز در زیرپوست شهرهای میهنمان است که همان وضعیت به‌شدت انفجاری و بحرانی جامعه است. جامعه‌ای که با تمامی سرکوب خونین و موج دستگیری‌ها و راه‌اندازی دستگاه‌های مخوف پلیسی و همچنین با وجود ارگان‌های سرکوبگری همچون سپاه پاسداران، بسیج و لباس شخصی‌ها و با وجود هزینه‌های میلیاردی برای سرپا نگه‌داشتن نیروهای به‌شدت روحیه باخته رژیم، هرگز تصمیم ندارد تا سر تعظیم در مقابل حاکمان جبار و خون‌ریز فرود آورد.
جامعه‌ای که اقشار به‌جان‌آمده آن در هر کوی و هر برزنی مترصد ” فرصت “ برای ریختن به خیابان‌ها هستند و آنان را از داغ و درفش ولایت ابایی نیست. با این منطق است که خامنه‌ای نیاز جدی و برگشت‌ناپذیری به ابعاد گسترده سرکوب دارد. ولی‌فقیه خون‌ریز به منطق تمامی دیکتاتورها راه‌حل را  تنها و تنها در” سرکوب گسترده “ جامعه می‌داند. ابزار و دستان خونین وی برای آن نیز همان دستگاه قضائیه، مجلس و دولت سراسر فساد، به انضمام تمامی دستگاه‌ها و ارگان‌های سرکوبگر حکومت است.

نگاهی به رویدادهای هفته گذشته به‌خوبی سخن از آمادگی جامعه پویای میهنمان برای خیزش و جارو کردن این بساط را دارد. از اعتراضات گسترده کارگران و زحمت‌کشان به‌جان‌آمده در جای‌جای میهن اسیرمان تا فریادهای اعتراضی جوانان، زنان و دانشجویان در محیط‌های آکادمیک و به‌ویژه خیزش بزرگ معلمان و اعتصاب سراسری آنان برای زندگی بهتر طی روزهای گذشته  به‌یقین  آینه تمام قدی از بحران لاعلاج ولی‌فقیه است.
معلمان آزاده در بیش از 100 شهر کشور دست به خیزشی قهرمانانه زدند. درحالی‌که دیکتاتوری ولی‌فقیه تلاش می‌کند تا در رسانه‌ها و دستگاه‌های تبلیغاتی خود حرکات اعتراضی مردم به‌جان‌آمده را صرفاً ” صنفی “  قلمداد نماید، اما متولیان نظام آخوندی به‌خوبی می‌دانند که در بطن و جوهر این اعتراضات و خیزش‌ها همان ” تنفر عمومی “ و نارضایتی گسترده از این رژیم ضد مردمی و سرکوبگر است. به‌ویژه آنکه در هیچ اعتراض صنفی، ندیده و نشنیده‌ایم که معترضین شعار” معلم زندانی آزاد باید گردد “  و یا ” سکوت ما بلندتر از فریاد است “  را سر بدهند. این تناقضی است که در وهله نخست و به‌یقین متولیان نظام آخوندی در دستگاه سانسور و سرکوب باید بدان  پاسخ دهند.
خانم رجوی در این رابطه  گفت: «درحالی‌که معلمان با فقر و تنگدستی طاقت‌فرسا دست به گریبان‌اند سرمایه‌های مردم ایران صرف پروژه‌های ضد میهنی صدور بنیادگرایی و تروریسم، تولید بمب اتمی، تقویت ماشین سرکوب و سپاه پاسداران و نیروی تروریستی قدس می‌شود یا توسط سردمداران رژیم و خانواده‌هایشان چپاول می‌گردد».
بودجه رسمی ارگان‌های نظامی و سرکوب و صدور تروریسم، سه برابر بودجه آموزش‌وپرورش با حدود یک‌میلیون معلم و 13 میلیون دانش‌آموز است. خارج از بودجه رسمی نیز میلیاردها دلار از طریق خامنه‌ای و امکانات کلان اقتصادی که در اختیار پاسداران و اطلاعات آخوندی است و هیچ کنترلی بر آن‌ها نیست صرف این ارگان‌ها می‌شود». پیام به معلمان آزاده 27 فروردین 1394

خصلت بزرگ و مهم این اعتراضات، همان سراسر و متشکل  بودن آن است.
این قشر شرافتمند و سرکوب‌شده در جامعه دارای وزن، اعتبار و محبوبیت خاصی در میان مردم هستند و در این راستا است که فراخوان مجدد آن‌ها برای برپایی تجمعات اعتراضی برای هفته آینده 12 اردیبهشت، معنی و مفهوم بیشتری پیدا می‌کند. در راستای این فراخوان و درحالی‌که گشتاپوی آخوندی دست به دستگیری شماری از فعالان سازمان معلمان کشور زده است، آنان اعلام کرده‌اند ” درصورتی‌که به خواسته‌های آنان ترتیب اثر داده نشود، بار دیگر دست به اعتراض خواهند زد “.   
به‌یقین هرگونه اشتباه محاسبه دیکتاتوری ولی‌فقیه در صدور خط سرکوب خونین، به معنی ریختن بنزین بر شعله‌ی خواسته‌های به‌حق این بخش زحمت‌کش و درنهایت جرقه‌ای است به باروت انفجاری جامعه. این امر را ولی‌فقیه در قیام سال 88 به‌خوبی تجربه کرده است. همان قیامی که طی آن مردم با شعارهای ” مرگ بر اصل ولایت‌فقیه “ پاسخ دندان‌شکنی به خلیفه ارتجاع دادند.  
لذا براین منطق می‌توان گفت که با آغاز سال جدید و به یمن چراغ راهگشایانه ای که یاران ما در رزمگاه لیبرتی روشن کرده‌اند،  یعنی” مقاومت می‌کنم، پس هستم “  نتیجه این دور یک به صفر به نفع مردم و مقاومت ایران شده است.
1 اردیبهشت 1394