حسین پهلوان: "یک توافق خوب"

این کلام زیبا و دهن پرکن را بارها از آقای اوباما رئیس‌جمهور آمریکا و روسای تیم مذاکره‌کننده او ازجمله آقای جان کری در رابطه با دیالوگ اتمی 5+1 با رژیم ولایت‌فقیه در مناسبت‌ها و "شرایط" مختلف شنیده‌ایم. من از تکرار فاکت ها پرهیز می‌کنم و می‌پردازم به مکانیزم ها و الزامات اجرائی آن.

یک توافق خوب از دیدگاه اعضای گروه 5+1 به دلایل ماهوی و اختیارات ویژه در جامعه جهانی، یعنی ماکزیمم سود و مینیمم هزینه، نه آنچه عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی سد علی میگویند "برد برد"! در هر دیالوگ سیاسی چند پارامتر ضروری و مهم است، ازجمله توانائی مذاکره‌کنندگان، تعادل قوای داخلی و بین‌المللی آن‌ها ازنظر نظامی، اقتصادی، سیاسی، انسجام و ثبات داخلی و مهم‌تر از همه زمان موردنیاز تا رسیدن به یک نتیجه مقبول.
با توجه به ترکیب طرفین مذاکره‌کننده، رژیم ورشکسته اقتصادی و نامشروع غرق در بحران‌های داخلی و بین‌المللی شانسی در مقابل آمریکا، چین، انگلیس، فرانسه، روسیه و آلمان ندارد، حتی اگر یکی یا دو تا از این کشورها به دلایل تاکتیکی یکی به نعل بزنند و یکی به میخ. آن‌ها درمجموع در مذاکره با رژیم به دنبال رژیمی هستند که شاخ آن شکسته و گاو شیردهی باشد که منافع این دول متحد را تأمین کند و زیر قراردادی را امضا کند که هرگز جرات افشای محتوای آن را نداشته باشد یعنی یک عهدنامه اسارت‌بار الزام‌آور ترکمانچای دیگر برای ایران.
رمز و راز بقای این حاکمیت در همان جمله به‌یادماندنی خمینی است که "جنگ را نعمت الهی" می‌دانست زیرا او خوب دریافته بود که: اولاً اگر قرار است در حکومت باقی باشد باید جنگ تولید کند تا آنهائیکه با حکومت او در حساس‌ترین نقطه جهان رضا داده‌اند مانع آدمکشی او نشوند و سلاح‌های تاریخ سر رفته خود را درعین‌حال آب کنند. ثانیاً "صدور انقلاب" یعنی تروریسم و سرکوب داخلی با یک جنگ خارجی متاعی است که از دیرباز جنبش مقاومت را در ردیف "ستون پنجم" قرار می‌داد راحت‌تر می‌شد کشتار داخلی را تئوریزه کرد.
اکنون سؤال می‌شود حالا مذاکرات چه ربطی به این حرف‌ها دارد. پاسخ را باید از سرداران سپاه شنید که " اگر امروز در عراق و سوریه و ….. خون ندهیم باید در تهران خون بدهیم" را بهتر می‌فهمیم که رژیم یک درد لاعلاج مقاومت سراسری دارد که برایش مشکل امنیتی به وجود آورده و به زبان ساده بنیان او را چون موریانه دارد می‌خورد. همه تلاش‌ها و زد وبندها و ترفندها قبل از مذاکرات بکار گرفته‌شده اما کارگر نیفتاد.
مذاکراتی که در آن خرید زمان از طریق چانه‌زنی بر سر موضوعات امنیتی برای رسیدن به دلارهای نفتی کم‌ارزش نیست. همزمان دیدارها و همنشینها با "بزرگان جهان" (شیاطین دیروز) به گفته روحانی "خود مذاکره" به تنهائی برای نظام "مشروعیت آور" است. وقتی‌که خر مراد از پل گذشت آن‌وقت، شتر دیدی ندیدی. از طرفی عهدشکنی‌های رژیم ولایت‌فقیه بر کسی پوشیده نیست، اولتیماتوم " امام خمینی" به امامک فعلی یعنی سد علی را به یادتان می‌آورم که گفته بود:
" .......... حکومت که شعبه‌ای از ولایت مطلقه رسول‌الله (ص) است، ویکی از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام فرعیه و حتی از نماز و روزه و حج است.... حکومت می‌تواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است، در موقعی که آن قرارداد مخالف مصالح کشور اسلام باشد, یک‌جانبه لغو کندو می‌تواند هر امری را، چه عبادی و یا غیرعبادی که جریان مخالف مصالح اسلام است، مادامی‌که چنین است از آن جلوگیری کند......" (روزنامه رسالت هفدهم دی‌ماه هزار سیصد و شصت‌وشش).

این همان حکومت" مطلقه ولایت رسول‌الله (ص)" است که از خمینی به خامنه‌ای به ارث رسیده و احمد خاتمی وجود " فساد " را از تریبون حکومت تأیید و نهادینه می‌کند. و این همان حکومتی است که آقای ابا ما و پنج حاکم مقتدر دیگر می‌خواهند با آن‌ها " توافق خوب " امضاء کنند.
رژیم در این مذاکرات به دنبال تضمین امنیتی "ولایت‌فقیه" است. همه این گرد خاک‌ها برای همین است که دمش در تله مقاومت گیر است. طرف مذاکره‌کننده 1+5 هم می‌دانند که یک تضمین امنیتی با این ابعاد اساساً زمانی پایدار است که از طرف مردم آن کشور دریافت شود. و خوشبختانه مردم ایران علی‌رغم همه سرکوب و اعدام شکنجه در طی سالیان حاکمیت بنیادگرائی, اماده دادن چنین تضمینی به این حکومت نیستند. بحران مالی نفس خامنه‌ای را در جنگ‌های فرسایشی عراق و سوریه و یمن و لبنان سوای مشکلات داخلی بند آورده و مثل مهمانی در خانه‌اش لنگرانداخته اگر بیرون نرود خفه خواهد شد.
گیریم که آقای اوباما و یاران چنین اشتباهی را مرتکب شوند و این" توافق خوب" را هم امضا کند تازه جای این سؤال باقی می‌ماند که:
مگر همه پروتکل‌های بین‌المللی از قبیل احترام به حقوق بشر و ده‌ها پروتکل الزام‌آور آن و امنیت و صلح جهانی و عدم دخالت در امور کشورهای دیگر و معاهدات بین‌المللی مثل عدم‌حمایت از تروریسم بین‌المللی جزء توافق‌های بد بود‌ند که رژیم از اجرای آن‌ها سرباز میزند؟ مگر همین رژیم متعهد نبود که دست به گسترش توسعه سلاح اتمی نزند. اگر فقط همین تعهد را گردن نهاده بود دیگر امروز نیازی به این‌گونه نشست‌های "طاغوتی" نداشت.
تازه این‌ها در قبال آنچه در عهدشکنی با مردم خودش کرده است مثل نقض قوانینی که خود نوشته است. همه قول‌هایی که در عادلانه بودن انتخابات داده است. همه احزاب " اسلامی " که سران آن‌ها را در زندان انداخته و همه خودی‌های که بعداً نخودی شدند ونفتی که می‌خواست بر سر سفره فقرا بیاید و یا آن کرامت و عدالت اسلامی ایکه می‌خواست شامل حال مردم " مسلمان " شود.. ………. چیز ناقابلی است.
مگر همین رژیم برای ناامن کردن کشورهای جهان از آمریکای لاتین تا استرالیا بارها برای محموله‌های قاچاق سلاح به‌جاهای مختلف (علیرغم تحریم سازمان ملل) گیر نیفتاد. حال باید پرسید که:
عمر امضای رژیم زیر"یک توافق خوب" تا کی قرار است دوام بیاورد؟
سیاست طمع کارانه و تسلیم طلبانه پنج قدرت جهانی در مقابل کشورهای شرور و پیامد زیر پا گذاشتن کرامت انسانی، که جوهر وجودی تشکیلات سازمان ملل بود، باعث بروز و رشد افکار بنیادگرائی و ناسیونالیستی و تبعیض‌آمیز و تروریسم در جهان می‌شود. اگر این قدرت‌ها می‌خواهند به فکر کشور ایران تضمین صلح در منطقه و جهان باشند باید به وظایف خود برای جلوگیری از قتل‌عام مردم منطقه توسط همین رژیم در عراق و سوریه و ایران و یمن دست بکار شوند و پا از این مذاکرات بی‌ارزش اتمی که بهای آن را مردم ما روزانه در چوبه‌های دار می‌پردازند، بیرون کشند. اجازه دهند که این رژیم مسیر طبیعی خود به سمت زباله‌دان تاریخ را طی کند. مردم خود بساط مارگیری اتمی را که هیچ ایرانی وطن‌پرست به‌جز چند فرد جاه‌طلب از آن حمایت می‌کنند نیست.
وقتی معتبرترین مرجع بین‌المللی از حکومت تروریست و ستمگر و تهدیدکننده صلح جهانی "توافق خوب" درخواست می‌کند، نباید متعجب شویم وقتی‌که برادران "سعید و شریف" در پاریس ابوعطای خلافت اسلامی سرمی دهند.
این سیاست سازشکارانه "مسالمت‌آمیز" آقای اوباما با ملاهای تروریست ایران کار دست بشریت داده است. حکومت او به‌زودی با کارنامه‌ای به اتمام می‌رسد که خواندن آن برای مردم منطقه به خصوص ایرانیان بسیار دردناک و تلخ خواهد بود. قضاوت در مورد او تا امروز بی‌شک چندان مهرورزانه نخواهد بود. کار او به‌عنوان تنها "سوپر قدرت" (او خود خطاب می‌کند) هنوز تمام نشده است، اما بی‌شک این دو فرضیه در مورد او جاری است: سالی که نکوست از بهارش پیداست یا خواهند گفت داور پپسی گرفته.‼