عزیز پاک نژاد: عراق در کشاکش چند موج

با اعلام آمادگی نوری مالکی به انصراف از دور سوم نخست وزیری و پذیرش کناره گیری از صحنه سیاسی عراق، مسیر خلع ید رژیم ایران در عراق کلید خورد. زانو زدن مالکی و خامنه ای در برابر فشارهای همه جانبه، دلبخواهی نبود بلکه از روی اجبار صورت گرفت. این مهم، یعنی «طرد مالکی و قطع ید از رژیم ایران در عراق» را مقاومت ایران از سالها پیش بعنوان راه حل مساله این کشور مطرح، و در مجامع بین المللی و محافل وطن دوست عراقی ارائه داده بود.

این طرح با جزئیات و دقت و صبر، بارها از طرف مسئول شورا در مقاطع مختلف و در میان انبوهی از ژاژخوایی مدعیان رنگارنگ، شرح و بسط داده شده بود. رئیس جمهور منتخب شورای ملی مقاومت این مقوله را بصورت گسترده در محافل مختلف بین المللی و مجامع سیاسی با سختکوشی تکرار کرده و بگوش همگان رسانده و در جهت تحقق آن تلاشهای بسیار کرده بود.

روی میز آمدن این راه حل در «رئال پلیتیک» منطقه خاورمیانه و بخصوص عراق، به سادگی میسر نبود، چون تداخل منافع استراتژیک قدرتهای منطقه ای و کشمکشهای مماشاتگرایانه آمریکا و متحدین آن همراه با کرنشهای غیر عقلانی در برابر رژیم خونخوار آخوندی، که «مشکل اصلی»، بوده و هست، مجالی برای پذیرش و قبول این پیشنهاد داهیانه مقاومت ایران در عراق برای رسیدن به آرامش در این کشور توفان زده، باقی نگذاشته بود.

مقاومت ایران بر اساس اصول خود و همچنین تجربه و سیستم فکریش، در رابطه با مساله عراق و منطقه خاورمیانه، راه حلهای عملی و موثر را بدور از هیاهوهای منفعلانه و طرحها و توطئه های کثیف مماشاتگران، با شجاعت اعلام و به نیروهای ملی و مترقی این کشور توصیه کرده و می کند.

تحولات جدید در عرصه سیاسی عراق، در اساس حاصل جنگ مسلحانه مردم و انقلابیون عشایر در مقابله به مثل، با نیروهای مزدو و بی کفایت امنیتی و نظامی مالکی است. یه یمن این فداکاریها و جنگ بی امان، سرانجام قدرتهای جهانی به سرکردگی آمریکا و نیروهای موثر در عرصه عراق، راه حل سیاسی را چند گام به جلو بردند و با طرد مالکی زمینه را برای حصول تحولات مثبت آماده تر کردند. تاکید می کنم که این کار حاصل قیام مردم و قبایل انقلابی و نیروهای پیشرو عراق بود و لاغیر.

جریاناتی در دنیا تمایل دارند که این امر را به داعش و روشهای جنایتکارانه اش، و به خطر روبه افزایش آن برای منطقه نسبت دهند که از بیخ و بنیاد گمراه کننده است. وانمود می کنند که خطر داعش باعث دخالت خارجی شده و مردم در این میان نقشی نداشته اند و خلاصه «کار خارجی» هاست. البته گاها شرمگینانه صحبت از نارضایتی های مردمی هم در میان است اما در نظر آنها اصل موضوع این نیست.

داعش هیچ راه حل سیاسی ارائه نداده و نمی دهد. کارش کشتار و نابودی است. «ایدئولوژی» ادعائیش، نفرت آور و ضد انسانی است. هیچ ارزشی نمی آفریند. تماما سیاهی و تباهی است. اسلحه به دست گرفته و با حمایتهای پنهان محافلی در دنیا به کشتار و خونریزی پرداخته است و نمی تواند در عراق یا جاهای دیگر باعث و بانی راه حلی سیاسی و مردمی باشد.
اگر گشایشی در مساله سیاسی عراق فراهم شده، حاصل فشار و اثرگذاری قیام مردم است.

داعش بعنوان تشدید کننده تضاد آنهم به نفع سیاست رژیم ایران در عراق و سوریه عمل کرده و حاصل کارش، کمک به کمرنگ کردن نقش مخرب رژیم در این دو کشور و تحت شعاع قرار دادن آن بوده است. داعش بجز مرگ و نیستی برای کشورهای خاورمیانه ارمغانی نداشته و ندارد. تصور اینکه امور عراق در عرصه سیاسی تحت تاثیر جنایات این گروه آدمکش به سمت اصلی خود یعنی «خلع ید از رژیم ایران» برگشته باشد خلط مبحث و تصوری باطل است.

فشار به مالکی و رژیم خونخوار ایران بطور خاص با سازش ناپذیری مردم و عشایر انقلابی و رهبران آنها میسر شد. آنچه که اتقاق افتاد با هر نتیجه و حاصلی که در پی داشته باشد، یک داستان نبود. سیر عادی تحول شرایط در بطن مبارزه انقلابی مردم عراق بر علیه دیکتاتوری بود که از ستم آن به جان آمده بودند. اوضاع در مسیر نسبتا درستی به پیش می رود. نیروهای مردمی و ملی و مترقی عراق باید از این دستاوردها به نحو صحیح حراست کنند و از افتادن در دام طرحها و توطئه های دشمن اصلیشان که کماکان در کمین است، اجتناب کنند.

تا جایگزینی نخست وزیر جدید، مالکی همچنان در صدر امور و مشغول به کارهای سابق است. با انقلابیون میجنگد و بر سر مردم بمب های بشکه ای می ریزد. جنگ ادامه دارد. اگر در عرصه سیاسی پیشرفت مثبتی حاصل شده، در عرصه نظامی، درب همچنان بر همان پاشنه می چرخد. تضمین کننده پیروزی در این مرحله، قطعیت یافتن اخراج رژیم ایران از عراق است که ممکن، و باید عملی گردد.

سالها مماشات و تبلیغات جهت دار و گاها وارونه در زمینه توانایی رژیم ایران و مزدور جنایتکارش قاسم سلیمانی، در عراق و سوریه و لبنان و ... خیلیها را به این باور رسانده بود که سرنوشت حال و آینده این کشورها دربست در اختیار رژیم است و بدون خواست آن هیچ چیز تغییر نمی کند. این امر اگر چه واقعی به نظر می رسید، حاصل قدرت و توان نظامی و مدیریت سیاسی رژیم نبود، بلکه در عراق  بطور مشخص با استخدام مزدوران دولتی و پرداخت پول به مقامات فاسد و جنایتکار دولت و دستگاه اداری مالکی تحقق پیدا کرده بود. در اینجا همکاری همه جانبه دولت آمریکا در بازگذاشتن دست رژیم برای هر جنایتی را نمی شود نادیده گرفت.

این توهم که توسط بسیاری محافل پنهانکار ترویج و تبلیغ می شد، در رها شدن مردم عراق از شر بنیادگرایی و تروریسم رژیم ایران، بسیار مخرب عمل کرد. کسانی که در دام این تبلیغات افتادند، امروزه با دیدن هراس و ذلت رژیم در مهر تایید زدن به طرد نوکر بی اختیارش در عراق، به اشتباه خود و صحت تحلیلهای مقاومت ایران پی می برند.

با تعیین نخست وزیر جدید توسط رییس جمهور عراق و مدت سی روزه برای تشکیل یک دولت فراگیر، رژیم حاکم بر ایران در تنگنای کامل مجبور به دنباله روی از خواست جامعه جهانی و بخصوص شریک و طرف معامله اش آمریکا در عراق، گردیده است. این شکستی است که مقاومت ایران بعنوان سرنوشت برای رژیم تحلیل و اعلام کرده بود. سقوط اجباری مالکی خود بخودی صورت نگرفت. هم او و هم اربابش خامنه ای در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتند و برای سوء استفاده از موقعیت های احتمالی آینده عقب نشستند.

از سالها پیش مقاومت ایران با پیش بینی این شرایط و پذیرش سخت ترین شرایط و خسارتهای فراوان و با از دست دادن بسیاری از بهترین کادرهای با تجربه اش، به تضعیف حضور رژیم در عراق یاری رساند و مورد انتقادها و تهمت های زیادی قرار گرفت. اما هیچ توطئه و دروغ و دغلی نتوانست این نقطه روشن در تحلیهای آنرا که: مالکی و رژیم سرانجام در مقابل خود مردم عراق را خواهند یافت و مسیر تحولات عوض می شود را کمرنگ کند.

تحولات عراق با اعلام کناره گیری مالکی وارد فاز جدیدی گردید. این وضعیت که خلع ید رژیم ایران در عراق را باید بدنبال خود داشته باشد، از مدتها پیش در تحلیل ها و تفسیرهای مقاومت ایران نمود برجسته ای داشت. به نظر می رسد که دوران قدر قدرتی رژیم ایران در عراق با اتکاء به مزدور سرسپرده اش مالکی ، سرانجام بسر رسید و رژیم نقش درجه یک خود را واگذار کرد. این نکته ای است که بسیاری در شرایط پیچیده عراق آنرا باور نداشتند.

در حال حاضر بدون هیچ تردیدی رژیم ایران چهار دست و پا در تلاش یافتن ریسمانی برای حفظ موقعیت به خطر افتاده خود در عراق است. این رژیم با تصور اینکه هماهنگ شدن با خواست مردم عراق و جامعه بین الملل، به او این فرصت را خواهد داد که نقشی در تحولات آینده عراق ولو ناچیز داشته باشد، به این وادی وارد شده است. ممکن است صاحبان مماشات به او چراغ سبزی را نشان داده باشند، اما وضعیت فعلی و روند تحولات و شرکت کنندگان در این کشاکش، همگی نافی این امر است.

اوضاع عراق و منطقه به هر سو بچرخد، در مقایسه با چند ماه پیش، به ضرر رژیم تغییر کرده است. این فلاکت، حاصل مجموعه سیاستهای داخلی و بین المللی و جنگ رژیم با مردم ایران و البته چشم بستن جامعه بین الملل بر روی جنایات آن است. مقاومت ایران این وضعیت را قبلا بروشنی پیش بینی و توضیح داده است.

مالکی و رژیم خونخوار آخوندها، بازنده این تحولات شدند. رژیمی که با مالکی همه چیز را در عراق کنترل می کرد، الان مجبور است برای داشتن درصدی نقش در آینده عراق، از ایجاد تضاد با آمریکا اجتناب و حتی تا پذیرش برکناری مالکی دماغ بر خاک بمالد. تمامی سرمایه گذاری رژیم آخوندها در عراق از روز اول اشغال عراق توسط آمریکا و متحدینش، تماما با چرخش اجباری سیاست آمریکا، به خطر افتاده است. مقاومت ایران همواره تاکید داشته که  رژیم آخوندی بدون مالکی در عراق به حاشیه رانده می شود.

پیشرفت این تحول مثبت در حال حاضر بطور تنگاتنگی به مقاومت مردم و انقلابیون عراقی در درجه اول و بعد به اراده جامعه ملل در تنها نگذاشتن این کشور رنجدیده و پاره پاره پیوند دارد. عراق را آمریکا و متحدینش در یک اقدام جنایتکارانه اشغال و منهدم کردند و آنرا در سینی زر به رژیم ایران و باندهای مزدور و پادوهای درجه دو آن تحویل دادند. بعد از ده سال کشتار و خونریزی و فساد و تباهی، اکنون فرصتی است تا این کشور با اتکاء به نیروهای مردمی خود را باز یابد. این فرصت را نباید از دست داد.  

30 مرداد ماه 1393  برابر با 20 اوت 2014