یزدان حاج حمزه: بررسی رهنمود شورای ملی مقاومت ایران برای جلوگیری از بمب سازی رژیم ولایت فقیه؟

رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقامت ایران، خانم مریم رجوی، روز 28 تیر1393 ( 19 ژوییه 2014 )، بلافاصله بعد ازاعلام تمدید 4 ماهه مدت مذاکرات گروه 1+5 با رژیم ایران، دراطلاعیه ای به این گروه هشدارداد «خامنه ای با توجه به اوضاع منطقه می خواهد ساختارهسته ای را حفظ کند و راه دستیابی به بمب اتمی را برای رژیمش بازگذارد و تمدید مذاکرات نتیجه ای جز فرصت دادن به ملایان برای فریبکاری بیشترندارد».

خانم رجوی ضمن این هشدار ازجانب شورای ملی مقاومت ایران اعلام کرده است که:«جامعه بین المللی باید اجرای بی کم وکاست قطعنامه های شورای امنیت را دردستور بگذارد». زیرا «لازمه دست کشیدن رژیم ایران ازبمب اتمی»، «اجرای کامل قطعنامه های شورای امنیت، به ویژه توقف کامل غنی سازی، پذیرش پروتکل الحاقی و دسترسی آزادانه بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی به مراکزوتأسیسات مشکوک این رژیم» است.

آن هشدار و این رهنمود درشرایطی ابلاغ شده که روند اوضاع نشان می دهد که مذاکره هسته ای رژیم ایران مرحله نهایی خود را طی می کند و قرار است بعد ازیکدهه اتلاف وقت طرف خارجی، ظرف 4 ماه آینده تعیین تکلیف شود. به طوری که همه درجریان هستند، افشا گری های مقاومت سازمانیا فته ایران طرف خارجی را به نوعی به میدان مقابله با دستیابی رژیم ایران به بمب اتمی کشانید، مقاومت سازمانیافته مردم ایران افشاء مخفی کاری اتمی رژیم ولایت فقیهی ایران و تلاش برای جلوگیری ازدستیابی این رژیم ضد بشری به بمب اتمی را وظیفه ملی خود تلقی کرده و در این راستا بی وقفه و بی دریغ مایه گذاری کرده و اینک درآستانه تعیین تکلیف خارجی با مسأله هسته ای رژیم ایران، آنچه را که شرط بلاغ است درقالب نظرگاه فوق با طرف حساب خارجی رژیم درمیان گذاشته است. بحث و گفتگو بین ایرانیان درباره روند پیشروی و چشم انداز پایان مذاکره طرف خارجی با رژیم ایران، می تواند واقعگرایی وروشن بینی این مقاومت درابلاغ هشدارورهنمود فوق الذکررا بارزکند. در این نوشته کوتاه، ابتداء دو روی تضادی را که منجربه بن بست طرفین دررسیدن به «توافق جامع » دررأس مدت 6 ماهه مندرج در« تواقفنامه موقت ژنو» شد، یاد آوری می کنیم و پس ازمرور مشکلات خروج طرفین از این بن بست به بررسی احتمال و چگونگی بازگشت طرف حساب خارجی رژیم ایران به سمت اجرای قطعنامه های شورای امنیت، که لازمه خلع ید اتمی و دست کشیدن رژیم ایران ازبمب اتمی است، می پردازیم و ازدیدگاه منافع ملی برخی ازفواید آنرا ازنظرمی گذرانیم.   

الف – دوروی تضادی که مذاکرات را به بن بست رسانده است:
1–افزایش « توان بمب سازی » هدف اصلی رژیم درتمدید مذاکره است
توان نولید بمب اتمی ازنوع اورانیومی آن، بستگی دارد به ظرفیت و سرعت تولید اورانیوم با غلظت 90 درصد که«خرج » این بمب است. درتمامی برخوردهای اخیرخامنه ای ومذاکره کنندگان تحت امر او این واقعیت به چشم می خورد که هدف اصلی آنها در ادامه مذاکرات آنستکه پیش ازآنکه قدرتهای عضو گروه 1+5  به طوررسمی افزایش توان بمب سازی رژیم ایران را درحد رقم اعلام شده رهبر این رژیم نپذیرند، به کنترل و نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی برمحدود ماندن این توان طی مدت زمان « توافقنامه جامع »، تن ندهند. بنا براظهارات اخیر ظریف وزیرخارجه دولت آخوند روحانی در مجلس رژیم، علت اصلی شکست مذاکرات 6 ماهه اخیر و اینکه طرفین نتوانستند در پایان این مدت به توافق بلند مدت برسند، زیاده طلبی شخص خامنه ای رهبر رژیم ایران درمورد همین موضوع بوده است. چنانکه شاهد بودیم خامنه ای چند روز پیش از تمدید 4 ماهه مدت مذاکرات به صورت شگفت انگیزی رقم نیاز رزیم اش به 190 هزار واحد غنی سازی اورانیوم را اعلام داشت و به عنوان « خط قرمز» به کارگزاران مذاکره کننده رژیم که در وین مشغول مذاکره بودند ابلاغ کرد. با ابلاغ این رقم اختلاف نظربین طرف خارجی که خواهان کاهش 50 درصدی تعداد سانتریفوژهای موجود رژیم بود تا نظرخامنه ای که افزایش 19 برابری سانتریفوژهای فعال رژیم را می طلبید، به حدی افزایش یافت که رسیدن به توافق میسرنشد. این برخورد رژیم ایران گویای آنستکه هدف اصلی این رژیم تثبت حدی ازتوان بمب سازی است که به محض اینکه اراده بمب سازی کرد بتواند درفاصله کوتاهی آن را تولید وآماده کند. رفع یا کاهش تحریم ها با آنکه برای رژیم جنبه حیاتی دارد اما هدف فرعی رژیم و پاداشی است که درازای پذیرش کنترل این حد ازظرفیت غنی سازی می طلبد. اگر خواست رژیم ایران ازطرف خارجی، صرفا به رفع سریع وکامل تحریم ها محدود می شد ،این خواست دردسترس بوده وهست. تحریم ها به خاطر سرباز زدن رژیم ایران ازاجرای قطعنامه های شورای امنیت وضع شده است و خامنه ای می توانست و می تواند با اعلام پذیرش قطعنامه های شورای امنیت و دست کشیدن از هدف شوم بمب سازی بلافاصله و بدون فوت وقت همه تحریم ها را رفع وملغی کند. اما رهبررژیم ایران نمی تواند ونمی خواهد قیمت لازم برای رفع سریع تحریم ها را به پردازد ،هم افزایش توان بمب سازی را می طلبد وهم رفع وکاهش تحریم ها را.  
2–کاهش « توان بمب سازی » رژیم ایران، مبنا و چارچوب مذاکره خارجی و تمدید آن بوده است.
در نقطه مقابل طرف خارجی و به طور مشخص آمریکا تا به حال به دنبال آن بوده است که رژیم ایران را وادار کند که با کاهش سانتریفوژهایی که نصب کرده و به کارانداخته، توان غنی سازی اورانیوم درایران را به حدی پایین بیاورد که اگرروزی رژیم ایران به سمت غنی کردن اورانیوم با غلظت 90 درصد (تهیه خرج بمب) رفت دست کم یکسال وقت لازم داشته باشد تا میزان لازم اورانیوم 90 درصد برای خرج یک بمب را آماده کند. ظاهرا دولت آمریکا دراین مورد با کنگره این کشور وبرخی از کشورهای منطقه به توافق رسیده است. با این محدود سازی توان غنی سازی اورانیوم درایران، طرف خارجی می خواهد طی این مدت یکساله فرصت لازم برای مقابله با رژیم ایران را پیش ازآماده شدن خرج بمب اتمی اش داشته باشد. براین مبنا تعداد سانتریفوژهای قابل بهره برداری ایران از20 هزار واحد فعلی باید به حدود 5 هزار واحد برسد.

ب - بن بست مذاکرات نهایی والزامات خروج ازآن؟
خامنه ای پیش ازتمدید مذاکرات اطلاعاتی ازروند مذاکره را افشاء کرد که گویای آنستکه چک وچانه های کارگزاران او درپای میز مذاکره، طرف خارجی را به کوتاه آمدن تا حد پذیرش 10 هزار واحد سانتریفوژغنی سازی اورانیوم سوق داده است. با این حال رژیم ایران به سخنگویی خامنه ای خواهان 19 برابراین میزان یعنی 190 هزار واحد است. تا به حال (قبل از ازسرگیری مذاکرات تا4 ماه دیگر) هیچ یک ازدوطرف ازموضع خود کوتاه نیامده اند وطرفین دربن بست قرارگرفته اند. برای خروج ازاین بن بست یک طرف یا هردوطرف مذاکره باید ازرقمی که اعلام کرده کوتاه بیایند. اگرطرف خارجی بیش ازاین درمقابل رژیم ایران یکجانبه کوتاه بیاید، مبنا وچارچوب جلوگیری به موقع ازبمب سازی رژیم ایران را نقض می کند ودولت اوباما دیگرنمی تواند درمقابل قانونگزاران این کشور وکشورهای منطقه مدعی شود که نمی گذارد رژیم ایران به بمب برسد. اگررژیم ایران ازرقم 190 هزار واحدی که شخص خامنه ای آنرا نیاز و خط قرمز رژیم اعلام کرده کوتاه بیاید ، دردرون رژیم ،به خصوص درمقابل باند رفسنجانی وروحانی ،بیش از پیش اقتدار خود را از دست می دهد!. اگر برای خروج ازبن بست هردوطرف  تصمیم بگیرند که ازارقامی که اعلام کرده اند کوتاه بیایند ،تا به هم نزدیک شوند ، هم طرف خارجی برای مقابله با بمب سازی رژیم امکان ازدست خواهد داد وهم توازن شکننده رهبر رژیم ایران وباند رقیب به ضررخامنه ای به هم می خورد. دراین صورت می بینیم که هردوطرف ازهدف خود منحرف و متضررمی شوند و باید با عوارض داخلی وخارجی این تصمیم رویا روی شوند.
 ج -توقف مذاکره نهایی وپیامد آن
با وجود تلاش گسترده ای که هردوطرف برای جوش دادن معامله ومذاکره فی مابین به عمل می آورند، بنا برآنچه ازنظرگذشت، احتمال بن بست دیگر و ترک میزمذاکره نهایی نیزوجود دارد. دراین صورت طرف خارجی نمی تواند باردیگرآزموده را بیازماید و برای محدود سازی وکنترل توان بمب سازی رژیم ایران به مذاکره بنشیند. بعد ازترک میزمذاکره علی القاعده اجرای اصل 7 منشورشورای امنیت سازمان ملل، یعنی توسل به زوربرای رفع خطر بمب سازی رژیم مطرح ومجازمی شود. تحریم کامل نفتی وبانکی رژیم ایران برای وادارکردن این رژیم به پذیرش واجرای قطعنامه های شورای امنیت محتمل ترین حربه غیرنظامی است که قدرت های عضو این شورا می توانند به هدف اجرای قطعنامه های 6 گانه ای که امضاء کرده اند، به کاربرند. دولت آمریکا پیش ازاین به طوریکجانبه متعهد شده درصورت شکست نهایی مذاکرات با رژیم ایران به تحریم نفتی کامل رژیم ایران روی آورد.(اوباما، تا مقطع بن بست مذاکرات نهایی با رژیم ایران ازقانونگزاران این کشورخواسته است تصویب قانون تحریم کامل نفتی این رژیم را معلّق نگاهدارند وپس از بن بست نهایی مذاکرات وتصویب این قانون مجبوراست آنرا به اجرا درآور). بدینترتیب، پس ازبن بست نهایی مذاکره با رژیم ایران، دور باطل تلاش اعضای شورای امنیت برای کنترل ومحدود سازی توان بمب سازی این رژیم نیزبه پایان می رسد وجز بازگشت این شورا به پیگیری الزامات اجرای 6قطعنامه ای که امضا کرده است راه غیرنظامی دیگری برای مقابله با بمب سازی رژیم ایران باقی نمی ماند.
د – قطعنامه های شورای امنیت قابل اجراست.
قطعنامه های شورای امنیت درمورد فعالیتهای هسته ای رژیم ایران ،به شرط اعمال تحریم کامل نفتی وبانکی امری قابل اجرا و شدنی است. قدرتهای جهانی تجربه کرده اند که استفاده از حربه تحریم نفتی رژیم ایران توسط آمریکا واروپا حتی به صورت نیم بند توانست رژیم یاغی ایران را برای محدود سازی ظرفیت غنی سازی اورانیوم و کنترل آن پای میزمذاکره بکشاند. اینها با استفاده کامل ازهمین حربه تحریم نفتی بانکی می توانند رژیم را برسردوراهی بود و نبود قراردهند. به طوری که بین بقاء بدون توان بمب سازی ویا زیستن بدون پشتوانه مادی بقاء خود ،یعنی درآمد نفت صادراتی ایران، یکی را انتخاب کند. رژیم ایران به حدی به درآمد نفتی معتاد و وابسته است که بدون این درآمد طی مدت کوتاهی ازپای می افتد و برای مقابله با عوارض اجتماعی سیاسی آن تسلیم اجرای قطعنامه های شورای امنیت خواهد شد.[پیشرفت تکنولوژیک رژیم ایران درکارساخت سانتریفوژ وسایرامکانات بمب سازی نمی تواند دستاویزمنطقی طرف خارجی برای کنارکذاشتن قطعنامه ها وپشت گوش انداختن توقف وتعلیق غنی سازی درایران کنونی باشد. با این توجیه سیاست کنونی این قدرتها یعنی محدود کردن ظرفیت غنی سازی ومحدود کردن تعداد سانتریفوژها درحدی پایین تر از تعداد مورد نظررژیم ایران ( کمتراز190 هزارواحد ) نیزعبث و بیهوده خواهد شد، زیرا رژیم ایران فوت وفن وامکان تولید هرتعداد سانتریفوژرا دارد و هر وقت اراده کند می تواند برای افزایش توانایی و رسیدن به ظرفیت غنی سازی مطلوب خود اقدام کند!. بنا براین فقط با نگاهداشتن چماق زورتحریم نفتی - بانکی  بالای سر این رژیم ممکن است جلوی بمب سازی رژیمی را گرفت که توان بمب سازی را کسب کرده است. اگربنا را بررفع خطربمب سازی رژیم ونه محدود سازی آن بگذارند می توانند فشارتحریم نفتی – بانکی را به حدی برسانند که رژیم ایران را به پذیرش وا جرای قطعنامه ها ی شورای امنیت وتوقف فعالیت های اتمی اش وادارکنند]
ه – منافع ملی ما به اجرای قطعنامه های شورای امنیت گره خورده است
جامعه ما تا به حال ازفعالیت های اتمی رژیم ولایت فقیهی ایران متحمل خسارات عظیم مالی واقتصادی شده است. این فعالیتها علاوه برخسارات مذکور، محیط زیست مردم ایران را نیزخطرناک وناامن کرده ودرمعرض تشعشع مرگباراتمی قرارداده است. درباره کم وکیف آن خسارتها واین خطر، بررسی ها ی متعددی (ازجمله توسط نگارنده ) به عمل آمده که در این نوشته جایی برای تکرارویاد آوری آنها نیست. غرض ازتحریراین نوشته جلب توجه هموطنان به فرصتی است که برای جلوگیری ازادامه فعالیتهای ضد ملی وخطرناک اتمی رژیم ایران پیش آمده. این فعالیتها ازابتدا توجیه اقتصادی وملی نداشته وادامه آن می تواند خسارات ملی اقتصادی، زیست محیطی و سیاسی جبران ناپذیری برای جا معه ایران به وجود آورد. دردنیای کنونی هیچ کشوری را نمی توان یافت که این اندازه برای تولید اورانیوم غنی شده یا ساخت راکتورآب سنگین بها پرداخته باشد. جلوی ضرررا ازهرکجا که بگیریم منفعت است. نیازهای پزشکی، کشاورزی وحتی نیازنیروگاه ناموجه اتمی رژیم به اورانیوم غنی شده را می توان با قیمت کمترازقیمت تمام شده تولید داخلی آن ازمنابع خارجی وارد کرد. رویترگزارش می کند که قدرتهای غربی و روسیه ،برای پیاده کردن رژیم ایران از خرشیطان، درسرمیزمذاکره بارها به رژیم ایران تعهد داده اند که حاضرند نیازهای واقعی وغیرنظامی ایران به اورانیوم غنی شده را با قیمت کمترازقیمت تمام شده آن درایران وبرای بلند مدت دراختیاربگذارند. کشورهای غربی بارها اعلام کرده اند که برای رفع خطربمب پلوتونیومی رژیم ایران حاضرند به جای راکتورآب سنگین اراک راکتورآب سبک باهمین ظرفیت را دراختیاررژیم ایران بگذارند. اما مرغ رژیم ولایت فقیهی ایران یک پا دارد وبه بهانه های مختلف می خواهد به فعالیتهای ضد ملی اتمی وظرفیت سازی برای تولید سریع بمب خود ادامه دهد. حال آنکه منافع ملی زودرس وبلند مدت ما به توقف کامل این فعالیتها گره خورده است. توقف این فعالیتها واجرای قطعنامه های شورای امنیت می تواند درکوتاه مدت فشارناشی ازتحریم ها را ازدوش اقتصاد آخوند زده وبحرانی ایران بردارد ومچ مدعیان دروغین حل مسایل اقتصادی ایران دررژیم ولایت فقیه نظیردولت آخوند روحانی را بازکند.
بنا برآنچه ازنظرگذشت منافع ملی ما ایجاب می کند که با خانم مریم رجوی هم صدا شویم ودرفرصت باقیمانده، ازقدرتهای خارجی طرف حساب رژیم ایران، به جد بخواهیم که به سمت فراهم آوردن  الزامات توقف فعالیتهای اتمی رژیم و« اجرای کامل وبی کم وکاست قطعنامه های شورای امنیت » روی آورند.
5 مرداد ماه 13 93