جمشید پیمان: آش کهنه ی رژیم پخته درون دیگ های نوساز

بیش از بیست سال پیش مقاله ای در کیهان لندن نوشتم با عنوان: "وای از آن روز که اخلاق به پستی گراید". در آن مقاله که پاسخی بود به نوشته ی فردی دیگر با همین عنوان، من دشمنی های کور و اتهامات بی پایه و مایه ی دست ساز رژیم جمهوری اسلامی علیه مجاهدین و شورای ملی مقاومت را تقبیح کرده بودم. آن موقع من نه هوادار مجاهدین و شورای ملی مقاومت بودم و نه با این اپوزیسیون رابطه ای داشتم. هدف من دفاع از اپوزیسیونی بود که بنا به دلایلی که اشاره به آنها را در اینجا ضروری نمی دانم، مورد حمله و هجوم همزمان رژیم جمهوری اسلامی و بعضی از افراد و گروه هائی که خود را مخالف دو آتشه ی رژیم می دانستند، قرار گرفته بود. تکته جالب توجه برای من این بود که هر دو جریان مهاجم در حمله ی خود از سلاح و مهمات یکسانی استفاده می کردند،سلاح و مهماتی که در کارخانه ی وزارت اطلاعات حاکمیت آخوندی تولید و عرضه شده بود.

آن اتهامات و افترائات نه در دهه ی هفتاد شمسی که خیلی پیشتر از آن تولید و عرضه شده بودند و چهار محور اساسی داشتند:
1 ــ مجاهدین نه یک سازمان سیاسی بلکه یک فرقه ی تروریستی هستند.
2 ــ مجاهدین به میهنشان خیانت ورزیده و درجنگ ایران و عراق با نیروهای عراقی همکاری کرده اند.
3 ــ در داخل سازمان مجاهدین فساد اخلاقی دامن گستر است (برای افزودن چاشنی و تعمیق عوامفریبی، بیشترین تکیه و تاکید روی روابط غیر اخلاقی جنسی گذاشته می شد).
4 ــ بدنه ی سازمان مجاهدین اسیر رهبری سازمان است و باید آن را از چنگال رهبری (مشخصا مریم و مسعود رجوی) نجات داد.
در حول و حوش این چهار محور،انواع و اقسام تهمت ها و لجن پراکنی ها نیز رواج داشت.
رژیم جمهوری اسلامی، برای باز تولید و باز تاباندن اراجیف زشت و دروغ های آشکار خود، بیش از هر چیز،کسانی را به خدمت می گرفت که از درون شواری ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق به بیرون پرت شده و به خدمت حاکمیت آخوندی درآمده بودند. همینجا لازم است به یک مرزبندی مشخص و قاطع اشاره کنم:کسانی بودند که بنا به علل گوناگون یا از مبارزه در چارچوب شورا و مجاهدین خسته شده بودند و می خواستند به دنبال زندگی خصوصی خود بروند یا در جای دیگری به مبارزه علیه رژیم جمهوری اسلامی بپردازند و یا این که بصورت هواداری ساده از همین مقاومت پشتیبانی کنند.حساب این افراد از کسانی که از همراهی با مجاهدین پشیمان شده و پس از قطع رابطه بصورت مستقیم و علنی یا غیر مستقیم و پنهانی به رژیم آخوندی خدمت می کردند،به روشنی جدا بود.
این کنش و واکنش هنوز و همچنان جریان دارد و فکر می کنم تا وقتی حاکمیت آخوندی برجاست و مجاهدین به عنوان یک نیروی جدّی برای سرنگونی آن مبارزه می کنند، ادامه خواهد داشت. ممکن است شکل و ظرف و گنجایش کنش و واکنش ها متناسب با شرائط، تغییر کنند، اما محور های اساسی رویاروئی دچار تغییر نمی شود. در جانب رژیم جمهوری اسلامی کماکان مجاهدین فرقه گرا و تروریست و میهن فروش و خائن و دچار فساد اخلاق و ( با تاکید بر مفاسد جنسیتی) هستند و در جانب مجاهدین حاکمیت آخوندی یک رژیم ضد بشری و ضد ایرانی و ضد دموکراتیک و فاقد ظرفیت اصلاح پذیریست و باید سرنگون شود.
امروزه رژیم برای تبلیغ و ترویج دروغ ها و افترائات و تهمت هایش علیه مجاهدین کمتر به مهره های شناخته شده و پیشانی سیاه خود متوسل می شود. حاکمیت آخوندی طی این همه سال متوجه شده است که بریدگان خود فروخته و چهره آشکاری که دستشان رو شده است، حرف و عملشان در میان حتی مخالفان و دشمنان مجاهدین نیز نه خریدار دارد و نه کاربردی موثر. به این ترتیب اگر این روزها به عرصه این بخش از رویاروئی رژیم و مجاهدین بنگرید می بینید که تقریبا دیگر خبری از بریدگان و خود فروختگان قدیمی نیست. امروز رژیم به صورت و مستقیم و غیر مستقیم و با واسطه و بی واسطه از افرادی استفاده می کند که ضمن بریدگی و وادادگی در جریان مبارزه جدّی و پر هزینه علیه جمهوری اسلامی، خود را همچنان مخالف نظام و خواستار براندازی آن معرفی می کنند و همزمان با باز نشر همه ی خواست های وزارت اطلاعات آخوندی علیه مجاهدین، خود را منتقد و دلسوز این سازمان و شورای ملی مقاومت جا می زنند و کارشان را در پوشش تلاش برای نجات سازمان مجاهدین از انحرافی که رهبری آن ایجاد کرده است،بسته بندی و عرضه می کنند.
هرکس جنگ تبلیغاتی را که رژیم از یکی دوسال پیش در هیات و صورت جدید علیه مجاهدین راه انداخته است مشاهد کند، اگر به سوابق این جنگ زشت و پلشت اشراف داشته باشد، متوجه می شود که در چندین هزار صفحه مقاله و سرمقاله و گزارش و اطلاعیه و اعلامیه و صدها گفتار و مصاحبه های رادیو و تلویزیونی و ... که در این زمینه عرضه شده است، هیچ حرف و سخن تازه ای نمی یابد که قبلا رژیم آخوندی در شکل و شمایلی دیگر و از زبان و قلم مزدوران رسمی اش عرضه نکرده بوده است. اگر پوش و پَـر ها و وسائل استتار این جنگ جدید را کنار بزنید می بینید که تنها مقداری سُس و چاشنی آش رژیم پخته، افزایش یافته است که فقط به وسیله مستخدمان و سرویس دهندگان جدید، در سفره ی هفت رنگ آخوند گسترده ، چیده شده است. تنها تفاوت آشکار این وضعیت با موقعیت قبلی ، در چند برابر بودن رذالت، بی شرافتی و فرو مایگی مستخدمان و گوش به فرمان های جدید رژیم آخوندی است.
تا اینجای کار چون ماهیت رژیم جمهوری اسلامی تغییری نکرده است، ماهیت خواست مجاهدین و شورای ملی مقاومت که همانا سرنگونی تام و تمام این رژیم و جایگزینی آن با یک نظام  سکولار و مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر است، نیز تغییری نکرده است. این جنگ در تمام جبهه ها و با تمام قوا و با در اختیار گرفتن تمام وسائل و وسائط ممکن، ادامه دارد. رژیم آخوندی همچنان جنگ روانی ــ تبلیغاتی خود را در این میدان بزرگ به پیش می برد بی آن که توجهی به بیهودگی و کم اثری کارش داشته باشد. هدف او تعطیل نشدن این بخش از مبارزه اش علیه مقاومت و بویژه مجاهدین است. البته او در این راستا سربازان تازه نفس به میدان آورده است و در آینده نیز خواهد آورد. امّا هم ما و هم سردمداران حاکمیت آخوندی و هم پیاده نظام آن در داخل و خارج می دانیم که سازمان مجاهدین و شورای ملّی مقاومت از سی سال پیش از چنان توفان های سهمناکی با سربلندی و توانمندی چند برابر بیرون آمده اند که پف و فوت عده ای از حال و کار افتاده را به هیچ نمی انگارند،بلکه بطور واقعی صفر مطلق می دانند.